۱۳۹۰ تیر ۲۷, دوشنبه

پرده ای که میتوان آنسویش را دید


پس از جنگ جهانی دوم ، اروپا و در نوک آن انگلستان ، بعنوان ابر قدرت سیاسی جهان پس زده شد و جایش را شوروی کمونیستی گرفت و پس از فروپاشی شوروی ، اروپا با دست پاچگی وحدت خودرا ایجاد می کند تا آنکه آقای شورودر صدراعظم آلمان بتواند به آمریکا بگوید که ارپا را بعنوان رقیب قدرت جهانی به رسمیت بشناسد .
آقای شورودر این جمله را به ریگان رئیس جمهور آمریکا باز گو می کند : " ما بایست در یک ترازو چشم بایکدیگر گفتمان کنیم " منظور آقای شورودر این بود که جهان امروز پس از فروپاشی شوروی ، دورابرقدرت دارد ، آمریکا و اروپا .
بهر روی اروپا و بویژه انگلیس با همکاری شوروی سابق در سالهای پیش از فروپاشی آن ، آمریکا زدایی را با نسخه‌ی " مرگ بر آمریکا " در منطقه ترویج و امریکا مورد خشم جهان عرب و خاور نزدیک قرار میگیرد و اروپا توانست سردسته‌ی این نسخه‌ی ضد آمریکایی را با ایران پیوند و پشتیبانی خودرا از ایران به عنوان "دیالوگ سیاسی" در زمان رفسنجانی و سپس "دیا لوگ فرهنگی" در زمان سید محمد خاتمی و "دیالوگ اتمی" در دوره احمدی نژاد، رژیم آخوندی را بیش از 32 سال بر مردم ایران تحمیل کند و در پشت مسائل اقتصادی، دور زدن تحریمهای اروپائیان با ایران همچنان داغ و تا به امروز ادامه پیدا کند .
هدف انگلستان و اروپا با این نسحه بندی‌های ضد آمریکایی (مرگ بر آمریکا) بازگشت به دوران استعمار مردم جهان و بویژه مردم خاور زمین به مرز پیش از دوران جنگ جهانی دوم بوده است و اروپائیان فروپاشی شوروی و رفتن آمریکا از منطقه را که  تز اساسی وحدت اروپا بوده است دنبال کرده‌اند و در تمام این مدت اروپا و بویژه انگلیس همچنان وصله سیاسی آمریکا در جهان بوده وهمکاری و کارشکنی میکرده است بگونه ایکه حتی آمریکا توانایی کوچکترین پیروزی چون دستگیری بن‌لادن و یا ایجاد آرامش درعراق و افغانستان را هم نداشته است، تا اینکه آمریکا بدونه اروپا واردعمل می‌شود ودر کشتن بن‌لادن موفق می‌گردد . 
گویا آمریکا  متوجه این سیاست خر تو گِلی خود میشود و امروز سیاست خود را با پشتیبانی از جنبش مردم شرق رنگ تازه‌ایی میدهد و شوربختانه انگلستان همانند کنه‌ای هنوز به آمریکا چسبیده و با این چسب مشخص نیست جنبش مردم خاور زمین چه رنگی بخود خواهد گرفت. البته بایست گوشزد کنم که سیاست آزادیخواهی آمریکا برای مردم تحت ستم ، جدا از قدرت گیری کشورهای نوپا چون چین و کمبود ذخایر نفت و مصرف آن نبوده است
بالاخره دست و پای ارباب را باید بوسید

هیچ نظری موجود نیست: