۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

جن گیر حکومتی پیش از انقلاب مرتکب قتل شده بود

نامبرده حتی در آن دوران (قبل از انقلاب اسلامی) آدم کشته است که با شلوغی های ابتدای انقلاب سوابق این جنایت از بین رفته است
سایت عماریون (متعلق به لباس شخصی های حامی خامنه ای): پس از انتشار عکس های واقعی آقای عباس غفاری در سایت عماریون بنا به درخواست خوانندگان این پایگاه تحلیلی-خبری؛ مطالبی پیرامون این شخص در این سایت مطرح می شود.
نامبرده قبل از انقلاب به علت خط خوش بودن کارمند دفاتر محضری بوده است حال آن که سواد و معلومات چندانی نداشته است. پس از جعل اسناد از محضر اخراج شده و کم کم روی به حجامت و درمان با داروهای گیاهی می نماید؛ سایت ادعا کرده است که نامبرده در آن دوران (قبل از انقلاب اسلامی) آدم کشته است! که با شلوغیهای ابتدای انقلاب سوابق این جنایت از بین رفته است. پس از پیروزی انقلاب و همزمان با فراگیری حجامت و طب سنتی؛ در محضر علما و فقها به صورت داوطلب آزاد رفت و آمد کرده و کمی از دروس حوزوی و فقهی را فرا گرفته است.

عباس غفاری ادعا دارد که حافظ کل قران و مفسر قرآن مجید وهم چنین حافظ کل نهج البلاغه و مفسر قرآن و نهج البلاغه می باشد؛ همچنین در جایی دیگر گفته است که حدود 14 سال در نزد استادان بزرگی چون آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله جوادی آملی و دیگر بزرگان تلمذ نموده است، خود را متخصص در علم پزشکی و در سطوح بالای علمی معرفی کرده و ادعا دارد که مدرک دکترا در رشته الهیات گرفته است.‬

محمد رضا شاه پهلوی: من بدل به کسی شده بودم که باید او را از پای درآورند!

شاهنشاه ایران : تاریخ نفت، پرماجراترین فصل تحولات اقتصادی و سیاسی بسیاری از ملل عالم در عصر حاضر است. فصلی مملو از تحریکات، توطئه ها، فراز و نشیب ها، دگرگونی های سیاسی و اقتصادی، سوء قصدها، کودتاها و انقلاب های خونین. حوادثی که در سالهای اخیر بر میهن ما گذشت و ماجراهایی که امروز ایران با آن روبرو است، همچنین حوادث خاورمیانه، بدون بررسی دقیق مساله نفت،قابل فهم و تجزیه و تحلیل نیست.امپراتوری بزرگ نفت،یکی از غیر انسانی ترین حکومت هایی است که تاریخ جهان به خود دیده، حکومتی که نه اصول اخلاقی بر آن حاکم است و نه ملاحظات اجتماعی و انسانی…شرکت ملی نفت ایران در سال ۱۹۷۳، قراردادی با کنسرسیوم امضا کرد که در واقع نقطه پایان ۶۰ سال استثمار نفتی ما از جانب خارجی ها به حساب می آید…شرکت نفت ایران در سال ۱۹۷۷ بیش از ۱۷ میلیارد دلار در آمد خالص داشت و در میان ۵۰۰ شرکت پرسود جهان، در میان چند نام نخست جای داشت.
من بدل به کسی شده بودم که می بایست او را از پای در آورد. یادتان هست، از اوایل ماه سپتامبر، همه مراکز بزرگ صنعتی و نفتی در اثر اعتصاب و خرابکاری آسیب دید… ببینید، از لحاظ منطقی، دلایل واقعی رها کردن ایران بوسیله آمریکا برای من قایل درک نیست. بالاخره یک ایران نیرومند و آرام که چیزی از کسی نمی خواست،ایرانی که کار می کرد، تولیدمی کرد و سازنده بود، فقط می توانست در منطقه ای که از دیدگاه غرب اهمیت ویژه ای داشت، عامل صلح و توازن باشد. با این حال، اعضای حزب دموکرات از من خوششان نمی آمد. جناحی از این حزب، ابتدا به رهبری «همفری» و بعد دیگران، نیرومندی نظامی ایران را خوش نمی داشتند. بلندپروازی هایی را نیز که من برای ایران و منطقه در سر می پروراندم، دوست نداشتند.

برگرفته از صفحات ۱۴۳ و ۱۴۴ کتاب “شاهنشاه” نوشته «سیاوش بشیری‬

اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى،نامت را انسانى باهوش بگذار‬!

چرا دکتر«مایکل دوبیکی» دروغ گفت و چرا ساده ترین تدبیر پزشکی را پس از برخورد عمدی چاقوی جراحی با لوزالمعده پادشاه ایران به کار نبرد؟
این غفلت پزشکی به بیرون آوردن یک  و نیم کیلو  خون لخته شه از بدن پادشاه، پس از سه ماه و در یک عمل جراحی دیگر شد!

دکتر ژرژ فلاندن در نامه ای برای استادش پروفسور ژان برنار نوشت :

برای برگرداندن آبروی مردی همچون (شاهنشاه ایران) که از هر سو مورد حمله قرار گرفته است ، باید کاری بکنم. راست کرداری ایجاب می کند که سوگند بقراط را زیر پا نگزارم، و رازداری کامل را رعات کنم، ولی چنین کاری به معنای تایید دروغ و شایعه ها است!
هامیلتون جردن» رییس ستاد کاخ سفید در زمان ریاست جمهوری «جیمی کارتر» در کتاب «بحران » از پیشنهادی می نویسد که توسط «صادق قطب زاده» وزیر خارجه وقت ایران به او شده بود، تا «پاد شاه بیمار» را همانگونه که «آمریکایی خوب بلدند» به قتل برسانند. جردن خود را از این پیشنهاد قطب زاده شگفت زده نشان می دهد اما درهنگامی که پادشاه در راه قاهره است، جردن میکوشد تا وی را در جزیره “آزور” متوقف کند.‬

جنایت پیشگان و الله بی خرد

مرد نصرانی را نزد متوکل بردند گفتند با زن مسلمان زنا کرده (حکمش اعدام است) مرد در دم ابراز مسلمانی کرد و مسلمان شد (حکمش شد 90 ضربه شلاق) عده ای گفتند باید 3 برابر مسلمان عادی شلاق بخورد ! و عده ای چیز دیگری گفتند ،  قاصدی نزد امام هادی فرستادند گفتند چه کنیم ؟ امام فرمودند آنقدر بزنیدش تا بمیرد.  وسائل الشیعه ج 18 ص 407.
 
امام صادق فرمودند: هر مسلمانی که از دین مسلمین برگردد و نبوت پیامبر را انکار کند ریختن خونش بر هر شنونده ای مباح است و از روز ارتداد، زنش بر وی حرام می شود و از او جدا می گردد و حرام است با او نزدیکی کند و مالش بین وراث تقسیم میشود و زنش عده وفات میگیرد.  وسائل،ج18،ص545
من از پیامبر شنیدم كه فرمود: در آخر زمان جوانانی با افكار وعقیده های احمقانه پیدا می شوند، انها خوب حرف می زنند اما انها همانند تیر كه ازكمان می رود از اسلام خارج می شوند،ایمانشان از گلویشان رد نمی شود.پس هر جا آنها را یافتید بكشیدشان ،درروز رستاخیز برای كشنده آنها پاداش خواهد بود. صحیح بخاری جلد6 كتاب 61 حدیث 577
عبدالله ابن عباس روایت می كند: مرد كوری همسر كنیزی داشت كه به پیامبر ناسزا می گفت او را نهی می كرد اما او دست بر نمی داشت .یك شب كنیز شروع به ناسزا گفتن به پیامبر كرد مرد اورا برحذر داشت او دست بر نداشت.مرد خنجری بر داشت و درشكم زن فرو برد وشكم اورا پاره كرد وبچه ای كه در شكم داشت بین پاهایش افتاد وغرق خون شد.فردای انروز وقتی به پیامبر خبر دادند.او مردم راجمع كردو فرمود : شما را بخدا سوگند می دهم وبحق خودم سوگند می دهم كسی كه این كار را كرده جلو بیاید .مرد درحالی كه می لرزید برخاست وجلوی پیامبر ایستادوگفت: یا رسول الله من ارباب او هستم او بشما ناسزا می گفت وشما را انكار میكرد من اورا نهی كردم اما فایده ای نداشت .او همسر من است ومن ازاو دو پسر همچون مروارید دارم.دیشب كه دوباره شروع كرد خنجری درشكمش فرو كردم واوراكشتم .پیامبر فرمود من شهادت می دهم كه نباید هیچ خون بهایی برای او پرداخت.
برگزیده سنن ابوداوود كتاب 38 حدیث4349

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۱, شنبه

پاسخ قاطع پادشاه ایران به خبرنگار آمریکایی در مورد خلیج فارس

اگر در خلیج فارس حتی یک دانه ماهی هم پیدا نمیشد و یا یک چاه نفت نیز وجود نداشت و یا یک کشتی تجارتی رفت و آمد نمیکرد، و اگر هم جنوب ایران و خوزستان و منابع نفت ایران فقط تیغزاری بود، بازهم وظیفۀ ملی ما ایجاب میکرد که از هر وجب خاک خود دفاع کنیم
ازسخنان شاهنشاه آریامهر در دیدار نمایندگان ۱۰ اسفند ۱۳۴۴‬

گزارش تلويزيون تركيه از قاچاق مواد مخدر توسط سپاه پاسداران جمهوری اسلامی

چند ماه پيش كه ۲۵ عضو يك شبكه بزرگ قاچاق مواد مخدر در آذربايجان دستگير شدند حد اقل ۸ نفر از آن‌ها كارمندان محلي سفارت ايران در باكو بودند كه به عضويت در فعاليت‌هاي خارجي سپاه پاسداران اعتراف كردند و كارت‌هاي هويت آن‌ها هم بر اين امر گواهي مي‌داد.
در همين حال دولت ايران با اصرار خواستار استرداد اين متهمان به تهران شد تا آنان را به اشد مجازات محكوم كند و حتا وعده اعدام آنان را داد. دولت باكو سرانجام متهمان را به تهران تحويل داد اما چندي بعد همين افراد مجددن در آذربايجان دستگير شدند و هماهنگي سپاه پاسداران و سفارت‌خانه‌هاي ايران در قاچاق عمده مواد مخدر به اروپا بيش از پيش آشكار‌تر شد.
خبر قاچاق گسترده مواد مخدر توسط باندهاي وابسته به سپاه پاسداران‌، برگ سياه ديگري را به قضيه‌ فساد سازمان يافته حكومت ايران اضافه كرد. پيش از اين اخبار فراواني از تجارت‌هاي غير‌قانوني‌، قاچاق آثار عتيقه، قاچاق سلاح و نيز قاچاق پول توسط سپاه پاسداران منتشر شده بود اما آشكارشدن نقش سپاه در تجارت كلان مواد مخدر قضيه‌ جديدي را در‌باره اين گروه مافيايي مي‌گشايد.‬

گویش پارسی و فرهنگ ایران

گویش پارسی اُستوار ترین دژ برای نگهداری از کَیستی (هویت) ایرانی بودن ما در درازای چند هزار سال گذشته بوده است. و حکومتِ پس ماندگان عرب واسلام ناب محمدی نیز با آگاهی از این نهاده و میراث فرهنگی ،  زدنِ ریشه‌ی زبان پارسی را هدف تیشه‌ی کوردلی خودش قرار داده است. هر ایرانی آزاده که نگرانِ از دست رفتن کَتامی (هویت) میهنی و ایرانی بودنش در دوران سیاه حکومت اشغالگر اسلامی است، میتواند سهم بُزرگی در پاسداری از کیستی (هویت) ایرانی بودنِ خویش داشته باشد، اگر او در چهارچوب یک مبارزه‌ی نافرمانی شهروندی (مدنی) و برایِ دهن کژی به این حکومت بیگانه و تازی زاده‌ی اسلامی،  به پاسداری از فرهنگ (آیین ها و جشن های) ایران باستان و پارسیگویی روی بیاورد. پروانه ندهید که اشغالگران عرب با پشتیبانی غارتگران جهانی همه‌ی میراث فرهنگی ما را از اندیشه‌ی آیندگان بزدایند.

بوسه‌ی پانصد ساله دربهشت اسلام ناب محمدی بدون خستگی!

دربهشت توان بدنی انسان درکامیابی از زنان به اندازه صد نفر می گردد. کتاب کنزالعمال، جلد14، ص 468 
بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذّت می‌برند، لذت آمیزش و بهره برداری از زنان می‌باشد. (کتاب وسائل، جلد14، ص468
پیامبراکرم(ص): همانا بهشتیان به چیزی بیشتراز نکاح اشتها ندارند و لذت نمی‌برند. (کتاب لثالی، ص 503)
حوری از خیمه خود بیرون آید و روی به تخت مؤمن بخرامد و چون به نزد مؤمن می آید با پانصد سال ازسالهای دنیا همدیگر را بوسه زنند که برای هیچ کدامشان ، خستگی و ملال حاصل نمی گردد. هرمؤمنی را هفتاد زوجه از حوران می دهند و چهار زن از آدمیان، که ساعتی با حوریّه صحبت می‌دارد و ساعتی با زن دنیا و ساعتی باخود خلوت می کند و بر کُرسیها تکیه زده‌اند و بایکدیگر صحبت می‌دارند. (بحارالانوار،ج 8، ص 157، ح 98
بیشتر نهر های بهشتی از نهر کوثر است که در کناره آن دختران نار پستان (مانند گیاه) می‌رویند. در بهشت نهری وجود دارد که در دو طرفش دختران باکره سفید روی و سفید پوش نشسته‌اند و مشغول تغنی (آواز خواندن) هستند. (بحارالانوار،ج۸،ص۱۹۶
دوشیزگان با چنان صدایی می خوانند که خلایق تا کنون چنین صدایی را نشنیده‌اند و این نعمت، بالاترین نعمات بهشتی است این دوشیزگان به تسبیح (ذکر صفات الهی) تغنی میکنند. (بحارالانوارص ۱۲۷
هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)
پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است. (بحارالانوار،ج 8، ح 205
هیچ مؤمنی داخل بهشت نمی شود مگر آنکه خداوند غنیّ ، پانصد حوری به او عطا می‌فرماید که با هر حوری هفتاد غلام وهفتاد کنیز نیز می‌باشد که هریک مانند لؤلؤ منثور و لؤلؤ مکنون می‌باشند. (بحارالانوارص ۱۷
براستیکه مسلمانان باورمند از اسرار الله بخوبی آگاه هستند و برای همین است که دست بردار نیستند.
ما گمراهان و از الله بی خبران اندر خم هیچ کوچه ایم.
 

ایران و حزب‌الله، متهم به نقش‌آفرینی در حملات ۱۱ سپتامبر

شاهد هم از راه رسید !
چندتاکشور دیگررا باید ویران کنند تا ماموریت بن لادن به پایان برسد ؟
آیا ملت ایران هنوز اندوخته ارزی در آمریکا دارند که بتوانند خسارت بدهند ؟
 
ایران و حزب‌الله، متهم به نقش‌آفرینی در حملات ۱۱ سپتامبر نیویورک تایمز: شهادت دو اطلاعاتی سابق در مورد مشارکت ایران در ۱۱ سپتامبر 

روزنامه نیویورک تایمز روز پنج‌شنبه در گزارشی نوشت که دو عضو سابق سازمان‌های امنیتی ایران در دادگاهی در شهر نیویورک شهادت داده‌اند که مقامات جمهوری اسلامی از قبل از وقوع حملات یازده سپتامبر در آمریکا اطلاع داشته‌اند.

این روزنامه به نقل از وکلای خانواده‌های تعدادی از قربانیان ۱۱ سپتامبر می‌گوید که در این پرونده دولت فدرال آمریکا به خاطر حمایت مستقیم حکومت ایران از این حملات خواستار دریافت خسارت شده است.

یکی از این دو اطلاعاتی سابق که از ایران گریخته‌اند مدعی شده است که حکومت ایران حتی در طراحی حملات تروریستی به خاک آمریکا نیز نقش داشته است.

هویت و جزئیات شهادت این دو مامور امنیتی سابق در پرونده‌های دادگاه علنی نشده، ولی به شکل محرمانه در اختیار قاضی دادگاه قرار گرفته است.

نیویورک تایمز در گزارش خود می‌گوید با توجه به این که این ادعا‌ها در مورد اطلاع ایران از وقوع حملات یازده سپتامبر به صورت محرمانه در اختیار دادگاه قرار گرفته به سختی می‌توان به صحت و سقم آنها پی برد.‬

دادگاه فدرال دخالت خامنه ای و سپاه پاسداران در حوادث ۱۱ سپتامبر را بررسی می کند

روزنامه نیویورک تایمز اعلام نموده است ، بر اساس مدارک ارائه شده در دادگاه  فدرال طی شکواییه‌ای  که در روز پنجشنبه در منهتن مطرح شد، دو مامور سابق دستگاه اطلاعاتی ایران شهادت داده اند که مقامات ایران پیش از وقوع حملات یازده سپتامبر از آن اطلاع داشته و با تروریست ها همکاری کرده اند..
آمریکا بدنبال چه بهانه دیگری میگردد؟
اوباما چه خیالی در سر دارد ؟
آس برنده ای که برای انتخابات خود رو خواهد کرد ، حمایت از جنبش آزدیخواهی در ایران و سرنگونی نظام آخوندی خواهد بود؟‬

مغزشویی فرزندان بیگناه آمریکایی


۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

دیدگاه شما

دوست میدارم

من آن عشقی که لرزانَد زمین را دوست میدارم
تن ِعصیانگر ِ این سرزمین را دوست میدارم

اگر در راه ِ آزادی مرا هستی بسوزانند
همان آتش مرا باید همین را دوست میدارم

برو بر عشق ِ ملّت سر فرود آور نه بر مُهری
که من بیش از وجودم آن جبین را دوست میدارم

وضو با اشک برگیر و نماز از دردِ دلها خوان
اذان ازعشق ِ میهن گو که این را دوست میدارم

خطایم چیست ای نادان بپرس اینرا ز الله ات
اگر بر عکس ِاو مستضعفین را دوست میدارم

بلایش بر سرم آنکو به پشتش داغ ِ شلّاق است
چنین شاه و چنین تاج و نگین را دوست میدارم

صبا رو زان جگر گوشه که زیرِخاک پنهان شد
بگو بر مادرش کان نازنین را دوست میدارم

ز دل برخاست فریادت مرا بر دل نشست آذر
بنازم مِهر ِ تو کاین همنشین را دوست میدارم


مسعود آذر‬

دایره المعارف هخامنشی پژوهی رونمایی شد

مراسم نقد ومعرفی کتاب نه جلدی تاریخ هخامنشیان دانشگاه خرونینگن هلند با حضور مترجم کتاب استاد مرتضی ثاقب فر , دکتر شروین وکیلی استاد دانشگاه ، پژوهشگر ، نویسنده و فرشید ابراهیمی به همت انجمن افرازدرفرهنگسرایخاقانی برگزار شد
-مرتضی ثاقب فر فارغ التحصیل رشته جامعه شناسی دانشگاه سوربن است که قریب به نود جلد ترجمه و تالیف و ده ها مقاله در زمینه های گوناگون تاریخ ، فلسفه ، علوم اجتماعی و ادبیات در کارنامه پربار خود دارد . ترجمه آثاری چون یونانیان و بربرها اثر عظیم امیر مهدی بدیع ، تاریخ کمبریج ، دین مهر در جهان باستان ، تاریخ هرودوت و مقالات ایران شناسی تقی زاده از آن جمله اند
اگرچه همه آثار این مترجم برجسته دارای ویژگی و اهمیت خاصی است و برخاسته از هوشیاری و نکته سنجی وی است اما تاریخ هخامنشیان دانشگاه خرونینگن بنابر ویژگی هایی نه تنها تفاوت هایی با آثار ثاقب فر که با دیگر کتاب های موجود در زمینه هخامنشی پژوهی دارد. این کتاب نتیجه تلاش پروفسور هلن سانسیسی ورد نبورخ بانوی هلندی است که با تشکیل کارگاه پژوهشی سالانه از1981 آغاز شده و پنجاه و هشت نویسنده و کارشناس از کشورهای مختلف با یکصد و چهل و پنج مقاله در آن همکاری کردند دیگر آن که پژوهشگران در این کتاب به نقد تاریخ هخامنشیان پرداخته اند و مترجم معتقد است این عمل تحت تاثیر یونانیان و بربرهای امیر مهدی بدیع است و این کتاب را می توان دایره المعارف هخامنشیان نامید و تا کنون نیز ترجمه نه جلد از آن توسط انتشارات توس منتشر گردیده است
-نشست معرفی کتاب به صورت پرسش و پاسخ از مترجم و منتقدان برگزار شد و در آغاز ثاقب فر به نام شهر و دانشگاه هلندی و چگونگی تلفظ اصطلاحات و نامهای جغرافیایی و تاریخی پاسخ گفت و معرفی مطالب مجلدات و در پاسخ به این سوال که نقش این کتاب در میان کتاب های منتشر شده چگونه است گفت:با همه انتقادهای – درست یا نادرست - که درباره این کتاب هست این کتاب کتابی است بی مانند در طول تاریخ چه از نظر جامعیت و چه کیفیت و اگر کسی بخواهد بهره ببرد چه عیلام شناس ، آشورشناس ، باستان شناس و مردم شناس باید محقق باشد
و کتاب های دیگر را خوانده باشد
شروین وکیلی در پاسخ به این سوال که در هشت جلد نخست کتاب 58 نویسنده دارد چه چارچوبی در آن حاکم بوده است گفت: این کتاب اتفاقی در تاریخ هخامنشی است و چند نکته باید توجه کرد معمولا یک نفر یک کتاب را می نویسد اما این کتاب دربرگیرنده مقالات کوچک که به دنبال مکاتبات صورت می گیرد شکل گرفته است و از آنجا که دهه هشتاد دهه یونان شناسی بود این کتاب پی آمد این دوره است و این در مورد تاریخ ایران هم هست متخصصان تاریخ ایران یونان شناس هم هستند و این را باید به فال نیک گرفت فرشید ابراهیمی ادامه داد: این مجموعه نقد تاریخ از دید مورخین یونانی است و بعد از امیر مهدی بدیع این اولین قدم است این در حالی است که پیش از این اغلب کتاب ها ایران را تحقیر آمیز دیده اند ما منابع ایرانی خوبی از جمله شاهنامه ، اوستا ، و متن های پهلوی را داریم و نمی توانیم به متون یونانی بسنده کنیم 
وکیلی: انتقاداتی را به کتاب وارد دانست و اشاره کرد روش شناسی حاکم براثر و شیوه کار خوب نیست و مواردی همچون انکار وجود خط مادی را نادرست دانست و گفت: مگر ممکن است حکومتی چند صد سال سابقه داشته باشد ، دارای ارتش باشد خط نداشته باشد به نظر میرسد یک چیزی در این میان جایش خالی است و امروزه با سیستم های میان رشته ای از جمله روش تحلیل درون سیستمی می توان ضعف های پژوهشی را برطرف نمود
در پایان نیز لوح تقدیری به پاس آثار گرانسنگ استاد ثاقب فر از سوی انجمن افراز به وی تقدیم شد‬

حسین زندی دبیر پژوهشی انجمن ایران شناسی کهن دژ

ماجرای اسرارآميز صادق قطب زاده

اين روزها ديگر كمتر كسی نام «صادق قطب زاده» را بياد می آورد. اما او بدون شك يكی از تأثيرگذارترين رجال سياسی متأخّـر بوده است. درست ۲۷ سال از اعدام او می گذرد. اما گرد و غبار زمان، همچنان نتوانسته ماجرای سراسر رمز و راز او را محو كند. تا آنجا كه فردی از نسل بعد از انقلاب (همچون من) را به واكنش وا داشته. قصد آن دارم كه در آينده مطلبی بسيط در مورد داستان شگفت انگيز قطب زاده، ارائه كنم.

می گويند متولد زمستان ۱۳۱۵ بوده است. در دارالفنون تحصيلات مقدماتی را به آخر رسانده. خيلی زود به اپوزيسيون حكومت پهلوی بدل گشته. به سلك مصدّقــيون در آمده و بارها صابون زندان به تنش خورده. ناچار در اواخر دههء سی به امريكا مهاجرت می كند و رهبری انجمن اسلامی دانشجويان را بر عهده می گيرد. 

در جشنی كه حكومت پهلوی در واشنگتن ترتيب داده، قطب زاده بر گوش سفير ايران «اردشير زاهدی» سيلی می زند و از امريكا ديپورت می شود. مدت ها سرگردان دنيا بود تا بالاخره در كانادا رحل اقامت می گزيند. حالا ديگر او يك انقلابی واقعی شده بود. 

بعد از اتفاقات خرداد ۱۳۴۲ به كمك آيت الله خمينی می شتابد.. سپس به لبنان می آيد و در زمرهء هواداران امام موسی صدر به فعاليت می پردازد.

نكتهء جالب آنكه: در همان زمان قطب زاده با سرويس امنيتی دولت معمّر قذافي در ليبي همكار می كند. اين همان سرويس اطلاعاتی ست كه درست پيش از پيروزی انقلاب اسلامی، امام موسی صدر (استاد معنوی قطب زاده) را می ربايد و تا همين امروز هم خبری از او در دست نيست. بعد از پيروزی انقلاب، قطب زاده برای آزادی امام موسی صدر تلاش فراوان می كند اما بخش عمدهء آن تلاش ها هرگز بر ما فاش نشد. 

آقای سيد روح الله ساكن نجف است. قطب زاده مدام با چمدان های مملوّ از دلار به ديدن آيت الله می رود. كسی نمی داند قطب زاده اين پول ها را از كجا می آورد. هزينه های مبارزه از اين راه تأمين می شود. «سيد مصطفی خمينی» به اين پول ها اعتراض می كند. حتی در يكی از ديدارها، با قطب زاده درگيری فيزيكی پيدا می كند. اما آيت الله خمينی، جانب قطب زاده را می گيرد، حتی بر سر دو پسر خود فرياد می زند كه : « صادق، بيش از شما فرزند من است.» اين مسأله سبب ساز كينهء عميق فرزندان آيت الله خمينی نسبت به قطب زاده می گردد. 

در خلال اجلاس گوادالوپ كه در مكزيك برگزار می شود، رهبران كشورهای غربی به دور هم گرد می آيند و تصميم می گيرند كه دست از حمايت رژيم پهلوی بردارند اما در عوض حكومت برآمده از انقلاب را برسميت بشناسند. صادق قطب زاده به نمايندگی از كمپين آقای خمينی در اين اجلاس شركت می كند و با نبوغ خود، از دولت های غربی امتيازات زيادی به نفع انقلابيون می گيرد.

در دورهء اقامت در پاريس هم، آيت الله بدون مشورت با قطب زاده و ابراهيم يزدی حتی آب هم نمی خورد. در پرواز انقلاب به تاريخ ۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ ، قطب زاده تنها كسی ست كه اجازه می يابد در طول سفر پر التهاب، در كنار آيت الله خمينی بنشيند. حتی زمانی كه خبرنگاری از احساس آيت الله می پرسد كه بعد از پانزده سال قدم بر خاك ميهن می نهد، آيت الله خمينی جواب غير مسؤلانهء «هيچی» را می دهد كه قطب زاده در مقام مترجم، با دستپاچگی سعی در رفع و رجوع اين جواب نابخردانه می كند. اما اين موضوع از چشمان تيزبين رسانه ها مخفی نمی ماند.
آيت الله خمينی همواره معتقد بود كه مهمترين ركن هر حكومت، راديو و تلويريون آنست. به همين دليل قطب زاده كه بيشترين وثوق را به  اودارد، بر مسند رياست ادارهء راديو تلويزيون انقلاب می گمارد. نظرات ضدّ و نقيضی در مورد عملكرد او در اين سمت وجود دارد. اما گروه های تندرو و متعصب مذهبی، برنامه های تلويزيون قطب زاده را مخرب تر از برنامه های تلويزيون طاغوت می دانند. لذا چندين بار شكايت نزد امام شان می برند. 

به نظر می رسد كه قطب زاده رابطهء چندان خوبی با مهندس مهدی بازرگان و دولت موقت او نداشت. لذا عباس اميرانتظام چندين بار از تبليغات غيرمسؤلانهء تلويزيون تحت امر قطب زاده عليه دولت موقت، گله می كند. 

در روز 13 آبان ماه 1358 دانشجويان موسوم به پيرو خط امام، سفارت امريکا را به اشغال خود در می آورند. بحران جهانی بالا می گيرد. ايران کانون توجه دنيا مى گردد. در آن زمان ابوالحسن بنی صدر، سرپرستی وزارت امور خارجه را بر عهده دارد. بنی صدر در اين باره چنين ميگويد : «من قطب زاده را در فرودگاه ديدم. به او گفتم: بالاخره کار خودت را کردی؟ جواب داد: من کاری نکردم. به او گفتم اين گندی ست که خودت زدی، خودت هم جمعش کن. و به اين ترتيب پست وزارت امور خارجه را به او محول کردم.» پرسش در اينجاست که: چرا دکتر بنی صدر، قطب زاده را عامل اين اتفاقات می داند؟ ترديدی نيست که قطب زاده برای آزادی گروگان ها و استرداد شاه، تلاش زيادی انجام داد. 

در آن روز ها قطب زاده، سرشناس ترين فرد ايرانی به شمار می آيد. روزی نيست که در رسانه های بين المللی ظاهر نشود و در مورد بحران پيش آمده به مصاحبه نپردازد. مقامات امريکايی هم حساب خاصی روی قطب زاده باز کرده اند. چون مى دانند که او علاوه بر وزير امور خارجه، پسر معنوی امام نيز هست. قطب زاده با هماهنگی آيت اللّه خمينی، ملاقات های محرمانهء زيادی با مقامات امريکايی دارد. بعد ها مقامات جمهوری اسلامی، همين گفتگوها را سند خيانت قطب زاده معرفی کردند. 

در همين روزها يعنی در آذر ماه سال 1358، موسم اولين دورهء انتخابات رياست جمهوری اسلامی ايران فرا رسيده. دو رقيب قديمی يعنی قطب زاده و بنی صدر باز در مقابل هم صف آرايی می کنند. قطب زاده برای کمپين انتخاباتی، خرج فراون می کند. اما بنی صدر به لطف سخنرانی های پر شوری که در دانشگاه صنعتی ايراد کرده، وضعيت بهتری دارد. در اين ايام هنوز مردم ايدئولوژی را بر پول ترجيح مى دهند. لذا قطب زاده شکست سختی از رقيب مى خورد. 

بعد از شکست در انتخابات، آرام آرام خورشيد اقبال قطب زاده رو به افول می گذارد. روز های سخت او فرا می رسد. وقتی که می بيند در نظام جمهوری اسلامی، تازه واردينی که کوچک ترين نقشی در پيروزی انقلاب نداشته اند، قدرت را قبضه کرده اند، خونش به جوش می آيد. سر ناسازگاری با مسئولين می گذارد. در رأس همهء آنها به حزب جمهوری اسلامی که آيت اللّه بهشتی يکّه تاز آن است، حمله می کند. 

حزب جمهوری اسلامی در حال به دست گرفتن کامل قدرت و پاکسازی حکومت است. بسياری پاکسازی های اول انقلاب را به بهشتی نسبت می دهند. هر آن کس که با اين حزب يا اصل ولايت فقيه مخالف است، به تير غيب گرفتار می آيد. از آيت اللّه طالقانی تا مطهری ، قرنی ، مفتّح ، … همه به دست اين فرقه حذف می شوند. 

گفتگو های تلفنی قطب زاده شنود می شوند. قطب زاده توسط قدوسی (دادستان کلّ انقلاب) دستگير می شود. انقلاب از مسير خود خارج شده. همهء کسانی که روزی دل خوشی از قطب زاده نداشتند (مثل بازرگان ، بنی صدر ، دکتر سامی و …) به حمايت از او بر می خيزند. چون به خوبی واقفند که انقلاب به کجا می رود. به خاطر تلاش اين افراد و مقالات فراوان که در روزنامه ها چاپ مى کنند، حکومت ناگزير به آزادی قطب زاده می شود. اما اين تازه آغاز ماجراست. 

مدّتی مى گذرد. ناگهان در روز 17 فروردين ماه سال 1361 خبر دستگيری قطب زاده به جرم کودتا عليه جمهوری اسلامی و ترور آقای خمينی، دنيا را به حيرت وا مى دارد. اين ديگر جرمی نيست که بشود از آن به آسانی گذشت. اعلام می شود که کودتاگران با دفن مقدار زيادی مواد منفجره در اطراف منزل آيت اللّه خمينی در جماران، قصد توطئه به جان ايشان را داشته اند. 

نورالدّين کيانوری (دبير کل حزب تودهء ايران) در اين رابطه می گويد: «ما از قصد توطئهء قطب زاده آگاه شديم. لذا دو نفر از افسران حزب (سرهنگ عطاريان و سرهنگ کبيری) را در ستاد کودتا نفوذ داديم. اخبار را به صورت منظّم به خامنه اى و رفسنجانى می رسانديم. تا درست در حالی که تنها چند ساعت به شروع کودتا مانده بود، قطب زاده را دستگير کرديم.» جالب اينجاست که وزير اطلاعات نه تنها از آن دو افسر (عطاريان و کبيری) تشکّر نمى كند، که بلافاصله هر دوی آنها را اعدام مى كند! 

سيد احمد خمينی در زندان به ملاقات قطب زاده می رود و از او می خواهد که استغفار نامه ای که از قبل تنظيم شده را امضاء کرده و از آقای خمينی طلب مغفرت کند. قطب زاده بر می آشوبد و می گويد : کسی که بايد عذر خواهی کند، خود خمينی ست نه من. 

بالاخره قطب زاده بر روی صفحهء تلويزيون ظاهر می شود و اعتراف ميکند. اما مهم ترين نکته اين که نامی از آيت اللّه «سيد کاظم شريعتمداری» به ميان می آورد که همين مسأله موجب نابودی اين مرجع تشيع مى گردد. بسياری بر اين باور هستند که آقای خمينی با اين عمل مرجع اعلاء زمان خود را از دور خارج ساخت تا خود به تنهايی در قدرت بماند. فراموش نکنيم که آيت اللّه شريعتمداری در سال 1342 درجهء مرجعيّت را به آقای خمينی اعطاء کرد تا جان او را در برابر حکومت وقت نجات دهد. اما بعدها خود قربانی اين تصميم شد. 
اين معما زمانی پيچيده تر مى شود که خاطرات آيت اللّه حسينعلى منتظری را در همين رابطه مى خوانيم : «وقتی که آقای قطب زاده را بازداشت کردند، ما شنيديم که ايشان سوء قصدی راجع به مرحوم امام داشته و در چاهی نزديک محل سکونت ايشان موادی کار گذاشته اند که کشف شده و آقای شريعتمداری هم از اين موضوع اطلاع داشته اند. 

روزی آقای احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالی که آقای حاج سيد هادی نيز حضور داشت، با نحوهء تهديد آميز گفت: امشب قطب زاده در تلويزيون مطالبی را راجع به آقای شريعتمداری می گويد. شما مواظب باشيد حرفی نزنيد و چيزی نگوييد! بعد شب، مصاحبهء آقای قطب زاده از تلويزيون پخش شد و در اين راستا بود که به سراغ آقای شريعتمداری رفتند، و من از صحّت و سقم قضايا بی اطّلاع بوده و هستم. بعداً شنيدم آقای حاج احمد آقا در زندان سراغ قطب زاده رفته و به او گفته است: شما مصلحتاً اين مطالب را بگوييد و اقرار کنيد و بعد امام شما را عفو می کنند. اما بالاخره او را اعدام کردند. و باز بعدها از طريق موثقی شنيدم که جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديک محل سکونت مرحوم امام، به کلّی جعلی ست و واقعيت نداشته است و منظور، فقط پرونده سازی برای مرحوم شريعتمداری بوده است.» 
روزنامه های آن روز برای تأکيد بر فساد اخلاقی قطب زاده، نوشتند: قطب زاده در حالی که با معشوقهء فرنگی خود در منزلش بود، دستگير شد. 

در واقع اين دختر، نامزد قطب زاده بود. نامش «کرول جروم» ، اهل کشور کانادا و خبرنگار شبکه سی بی سی بود. او بعدها کتابی در مورد قطب زاده نوشت به نام “مردی در آينه”. خودش چنين می گويد: «صادق می دانست که به سراغش خواهند آمد. به او گفتم: من و دوستانم تو را از کشور خارج خواهيم کرد. اما او جواب داد: نه. اين انقلاب کابوسی بود که من برای اين ملت رقم زدم. من مقصر هستم. می مانم و با سرنوشتم روبرو می شوم. وقتی که سوار ماشين شد که برود، هرگز نميدانستم که ديگر او را نخواهم ديد. باور نمی کردم که آقای خمينی پسر خود را خواهد کشت.» 

مى گويند يكى از كسانى كه در رابطهء با اين كودتا دستگير و زندانى مى شود، شخصى است كه قطب زاده او را پير و مرشد خود مى دانست. حتى اعتقاد داشت كه اين شخص داراى كرامت است و ضمير افراد را مى خواند. گويا ايشان بنا داشته اند با اصول تصوف و طريقت لاهوتى، راه اصلاح دنيا را فراهم سازند. كسى به نگارنده گفت: «شخصى در گروه قطب زاده نفوذ مى كند، اما چون هرگز استاد قطب زاده او را نديده بود تا با قدرت ماورائي خود، به ذاتش پى ببرد، لذا طرح آنها عقيم ماند و همگى قربانى اين دسيسه شدند.» الله اعلم ! 

محمد محمدى رى شهرى (اولين وزير اطلاعات جمهورى اسلامى) در اين باره ميگويد : قطب زاده براى كودتا يك سال و نيم فعاليت كرده بود و پس از دستگيرى اعلام كرده كه «آماده ام حرف هايم را در مصاحبهء تلويزيونى بگويم اما به شرط اينكه مرا فوراً يا اعدام كنيد يا عفوم كنيد.» 

قطب زاده فوراً اعدام يا عفو نشد. او پنج ماه در زندان اوين (به زندانبانی اسداللّه لاجوردی) روز های پر محنتی را سپری کرد. دادگاه او در مرداد همان سال تشکيل شد و بعد از 20 روز محاکمه، سرانجام در سحرگاه روز بيست و چهارم شهريور ماه سال 1361 به جوخهء اعدام سپرده شد. 

گروهی بر اين باورند که او هرگز اعدام نشد. بلکه جايی در همين نزديکی مخفی شده. به هر روى كتاب فرزند خوش قد و بالاى انقلاب اسلامى اين گونه بسته شد و باز يك انقلاب ديگر، يك فرزند ديگر را طعمهء خويش ساخت. داستان صادق قطب زاده يکی از معما های چند دههء اخير به شمار می رود. گروهی او را به سان فرشته ای پاک و منزّه مى دانند و گروه ديگر او را ابليسی تمام عيار می شمرند. او هر چه که بود، قسمتی انکار نشدنی از تاريخ معاصر ما بود. 

ميرزا جهانگيرخان صور اسرافيل
تهران – چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۸ خورشيدى‬

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

آتیش زدم به مالم؛ زمین متری 90 هزار تومان!

"صراط نیوز"- قديمي ترين فرودگاه قشم كه به لحاظ موقعيت راهبردي و تجاري در بهترين مكان اين جزيره واقع شده است در يك حراجي بي سابقه به فروش رفت.
فرودگاه قديم جزيره قشم در يكي از بهترين مكان هاي اين جزيره جانمايي شده كه از نظر مكاني و راهبردي در نوع خود بي نظير است به طوري كه مي تواند بهترين پدافند غيرعاملي باشد كه به هنگام پروازهاي متعدد هواپيماها و بالگردها نقش آفريني كند.
فرودگاه قديم شهر قشم بيش از 5/19 هكتار زمين است كه در سال 1354 كار احداث آن آغاز شد و در سال 1356 بعد از گذشت 2 سال به بهره برداري رسيد و اين فرودگاه داراي يك برج مراقبت و سالن انتظار مسافران است كه مردم شهر قشم و جزيره از اين فرودگاه براي سفر به ديگر نقاط كشور استفاده مي كردند كه بعد از تبديل به منطقه آزاد در سال 1369 و احداث يك فرودگاه در 50 كيلومتري شهر قشم در منطقه ديرستان عملا از اين فرودگاه استفاده نشد و تنها در مواقع بحران و اضطرار از اين فرودگاه بهره برداري مي شد.
به گزارش خبرنگار ما فروش بسيار ارزان اين فرودگاه، آن هم بدون درج آگهي مزايده باعث شده شهروندان اين جزيره از مسئولان نظام به ويژه دستگاه قضا و سازمان بازرسي كشور خواستار تجديدنظر در اين معامله شوند.
گفته مي شود فروش زمين 20هكتاري اين فرودگاه به قيمت هر متر 90 هزار تومان در حالي صورت گرفته كه زمين هاي مجاور آن متري بيش از يك ميليون تومان معامله مي شود‬

پذیرش قلابی برای مهدی هاشمی رفسنجانی !

پروفسور شیخ‌الاسلامی شهادت داده است که مهدی هاشمی برای گرفتن پذیرش از دانشگاه آکسفورد «کمک» گرفته است. این استاد با سابقه تاکید کرده که می‌خواهد مدرک دکترایش را در اعتراض به روش دانشگاه آکسفورد برای پذیرش فرزند رئیس اسبق جمهوری ایران کنار بگذارد و با مدرک فوق لیسانس کار کند. پروفسور شیخ‌الاسلامی از محمد جواد اردلان به عنوان نویسنده پروپوزال برای مهدی هاشمی نام برده است. این استاد دانشگاه آکسفورد به روزنامه مستقل دانشجویی این دانشگاه «چرول» گفته است که یک دانشجوی شرق‌شناسی به نام محمد جواد اردلان که در سال ۲۰۰۷ پذیرفته شده، موظف به نوشتن «پروپوزال» برای مهدی هاشمی بوده است. این استاد با سابقه، پذیرش مهدی هاشمی را تبعیض‌آمیز وخوانده و می‌گوید سابقه درسی آقای هاشمی هیچ ربطی به رشته تحصیلی‌اش دربخش شرق‌شناسی آکسفورد ندارد. بنا بر همین گزارش، دکتر شیخ‌الاسلامی علاوه بر اطلاعاتی که به کمیته بررسی زیر نظر «سر پیتر نورت» داده، در استشهادنامه‌ای قسم یاد کرده که پروفسور هرزیگ، استاد بخش ایران شناسی به آقای اردلان دستور داده که برای ثبت نام و نیز تهیه «پروپوزال» دکترای مهدی هاشمی، فرزند رئیس جمهوری اسبق ایران را یاری کند.‬

خدا وجود ندارد !

پرفسور استفان هاوکینگ، بزرگترین دانشمند و فیزیکدان معاصر دنیا صراحتا اعلام کرد: اعتقاد به بهشت یا زندگی پس از مرگ یک داستان خیالی است برای کسانی که از مرگ وحشت دارند. کل جهان هستی در یک انفجار به وجود آمده و خدایی وجود ندارد...‬

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

چه کسانی‌ می‌‌گفتند شاه دیکتاتور بود


به این گفتگو تا آخر خوب گوش کنید بعد قضاوت کنید چه کسانی‌ می‌‌گفتند شاه دیکتاتور بود اینها
جمهوری خواهانی هستند که می‌‌خواهند آینده ایران را به دست گیرند

http://vimeo.com/23806586


اگر میخواهیم ایران آزاد شود قدم اول شناخت و گذر از این نوع افراد