۱۳۹۱ خرداد ۷, یکشنبه

روی سخنم با جنایت کاران رژیم اسلامی است!
باید بدانند که دنیا دگرگون شده و اینها به گمان اینکه  ملت ایران هنوز موالی و برده‌گان این جنایتکاران پس مانده از اعراب هستند، دیگر نمی‌توانید هر بلایی را که می‌خواهند بر سر یک ملت بیاورند و اگر بخواهند حتی مانند قذافی به جان مردم بیافتید، دیگر برایشان سودی نخواهد داشت. امروز آدم کشان‌ رژیم مشمول تحریم‌های بین‌المللی می‌شوند و در صورت ادامه سیاست سرکوب، فردا همگی تحویل دادگاه‌های بین‌المللی خواهید شد.
 
ملت ایران بدنبال برپائی آن جامعه‌ی انسان دوست و سکولاری هستند که از بالاترين سطح آزادی و امكانات برای شكوفايی استعدادهای خود برخوردار باشند. آزادی اندیشه و بیان آن،  قدرت تحمل و پذیرش نقد وانتقاد از آن.
من مبارزه می‌کنم تا دگر اندیشان بتوانند اندیشه و پندارخویش را که  با من در تضاد است، براحتی بیان کنند، و همه باید این حق را داشته باشند که دیدگاه خود را براحتی بیان کنند، ولی این حق را ندارند که بخواهند مانع بیان اندیشه‌ی دیگران به هر شکلی که می‌توانند بشوند.
هر انسانی ،آزاد است در مورد اندیشه و باورهای خودش سخن بگوید و دیدگاه دیگران را جویا شود.حتی اگر برخی ، بیان چنین اندیشه‌ای را آن را توهین آمیز بدانند. چرا که فقط در چنین جامعه‌ای می توان به بهترین ها دست یافت.‬
 
دفتر روزگار را ورق میزنم
امروز پدری برای یک لقمه نان کلیه اش را فروخت
همان نانی که دیروز قرار بود مجانی شود
امروز کشاورز پیر پولی برای خرید بذر نداشت
همان محصولی که از دیروز هر کیلویش 250 لیتر آب مصرف می کند !
امروز دختری از ادامه تحصیل اش بازماند
همان تحصیلی که دیروز خرج اش به مرز تن فروشی رسید
امروز پسری در بالای دیوار خانه ی مردم دستگیر شد
همان پسری که دیروز از کارش به خاطر 2.5 میلیون فرصت شغلی اخراج شد !
امروز مادرم دگر در خانه نیست
همان خانه ای که فقط تا دیروز با کلیه ی پدر گرم می شد
فردا هم روز دیگریست
و کسانی که دگر چیزی برای از دست دادن ندارند
نه کلیه ای برای پدر
و نه تن ، برای مادر ...
فردا هم روز دیگریست
فردایی که بعضی ها همچنان نفس می کشند
آنهایی که دیروز 3هزار میلیارد تومان را با پول کلیه و تن مادر به خانه بردند ...‬

۱۳۹۱ خرداد ۵, جمعه

کنگره‌ی ملی
این کنگره محل گردهم‌آئی، همگامی و اتحاد و یکپارچگی همه‌ی مخالفین نظام اشغالگر اسلامی و دشمنان رژیم فاسد و تبهکار جمهوری اسلامی در ایران است.
هم میهنان با هر نوع گرایش فکری و سیاسی، وابستگی‌های حزبی و سازمانی، دیدگاه و اندیشه‌ی متفاوت و یقینا کاملا متضاد با هم می توانند در کنگره‌ی ملی در کنار هم باشند، چرا که اینجا صحنه‌ی نبرد واقعی بین دو جبهه خواهد بود.
ازطرفی رژیمی مستبد و دیکتاتور که از همه‌ی قدرت و ثروت و امکانات موجودش برای نابودی ملت و ویرانی کشوراستفاده میکند و در طرف دیگر، مبارزینی آزادیخواه، دلسوز و از جان و دلبستگی ها و وابستگی ها گذشته که تنها به یک هدف می اندیشند و آن نابودی این رژیم و رهایی سرزمین است.
اما چگونه باید به هدف بزنيم؟
می‌گویند كمانگير پير و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تيراندازی به دو جنگجوی جوان بود. در آن سوی مرغزار نشانه‌ی كوچكي كه از درختی آويزان شده بود به چشم مي خورد. جنگجوی اولی تيری را از تركش بيرون می كشد. آن را در كمانش می گذارد و نشانه می رود. كماندار پير از او می خواهد آنچه را می‌بيند شرح بدهد. مي گويد: «آسمان را می بينم. ابرها را. درختان را. شاخه های درختان و هدف را.» كمانگير پير مي گويد: «كمانت را بگذار زمين تو آماده نيستي.» جنگجوی دومی پا پيش می‌گذارد .كمانگير پير می گويد: «آنچه را که می بيني شرح بدهجنگجو می گويد: «فقط هدف را می بينمپيرمرد فرمان می دهد: «پس تيرت را پرتاب کن. تير بر نشان می نشيندپيرمرد می گويد: «عالی بود. هنگامی‌كه تنها هدف را می بينيد نشانه گيريتان درست خواهد بود و تيرتان بر طبق ميلتان به پرواز در خواهد آمد،تمركز افكار بر روی هدف به سادگی حاصل نميشود.اما مهارتی است كه كسب آن امكان‌پذير است و ارزش آن در زندگی همچون تيراندازی بسيار زياد است.بر اهداف خود متمركز شويد.آری تکرار می‌کنم که تمركز افكار بر روی هدف به سادگی حاصل نمی شود. اما مهارتی است كه كسب آن امكان‌پذير است و ارزش آن در زندگی همچون تيراندازی بسيار زياد است
در سی و سه سال گذشته مزدوران رژیم اسلامی ما را از هم دور و هرگز نگذاشتند که افکار و اندیشه‌ی خود را برای آزادی ایران، فقط برای آزادی ایران متمرکز کنیم و از هم پاشیدگی ما ملت ایران بهترین فرصت‌ها را برای رژیم آخوندی در داخل کشور فراهم آورد تا هر آنچه که می‌توانند به ناموس ملت تجاوز کنند، جوانان و میهن دوستان را به چوبه‌های دار به سپارند وسرمایه‌های ملی کشوررا غارت و به جیب بیگانگان و حسابهای بانکی آخوندها در سراسر جهان واریز نمایند.
کنگره‌ی ملی جای مبارزینی است که صراحتا و با شهامت تمام مخالفت خود را با جمهوری اسلامی اعلام می‌دارند و با تمرکزافکار آزادی ایران را نشانه گرفته‌اند.
از افرادی که در ایران زندگی و فعالیت میکنند انتظار آشکار نمودن هویت واقعی شان نمی رود؛ اما دوستان و همکارانی که در خارج از کشور زندگی میکنند و قصد مبارزه‌ی جدی و فعالیت متمرکز بر روی پروژه‌ی بزرگی همچون تشکیل کنگره‌ی در تبعید ایرانیان را دارند، انتظار میرود که از انتشار عکس و مشخصات اصلی خود اِبایی نداشته و مسیرهای تردید، شک، افترا و اتهام غیر را مسدود نمیاند.
یا باید گوشه ای نشست و نظاره کرد بود یا سینه سپر کرده و وارد میدان شد.
جزييات جديدی از همکاری رژيم ايران و القاعده
در جريان يک محاکمه در آلمان، جزييات جديدی از اقدامهای تروريستی رژيم ايران و رابطه آن با شبکه القاعده فاش شد.

احمد والی صديقی، يک آلمانی افغانی تبار، که به اتهام تروريستی در آلمان در حال محاکمه است، شهادت داد که رژيم ايران از تروريستهای القاعده حمايت می کند و به آنها پناه می دهد.
محاکمه صديقی به اتهام عضويت در القاعده، روزهای دوشنبه و سه شنبه اين هفته در شهر کوبلنز آلمان برگزار شد.

صديقی که ۳۷ سال دارد، در جريان يک مکالمه تلفنی توسط تشکيلات اطلاعاتی و امنيتی آلمان «ب.ان.د» دستگير شد. در جريان محاکمه اين فرد معلوم شد که در سال ۲۰۱۰، گروهی از تروريستهای مقيم آلمان درصدد بودند که از راه پاکستان به آلمان باز گردند و مأموريت داشتند که اهداف اقتصادی در اروپا را مورد حمله قرار دهند اما نيروهای آمريکايی در کابل در سال ۲۰۱۰، صديقی را در راه بازگشت به آلمان دستگير کردند. او سپس برای محاکمه به آلمان مسترد شد.
صديقی در دادگاه آلمان گفت که دو تن از همدستان وی به نامهای «رامی مکنزی» و «نامن مزيچه» برای گريز از دستگيری، از طريق وين به تهران رفتند. يک آژانس مسافرتی وابسته به رژيم ايران که دفتر آن در شهر هامبورگ در شمال آلمان است، سفر آنها به تهران را تدارک ديد.
صديقی در شهادت خود در دادگاه کوبلنز همچين افزود که مکنزی و مزيچه پس از رفتن به ايران با يک عضو «نهضت اسلامی ازبکستان» به نام «دکتر محمود» تماس گرفتند.
به گفته او، اين دو پس از ورود به ايران، به شهر زاهدان انتقال يافتند زيرا نيروهای فعال در باندهای تروريستی، برای رفتن به افغانستان و پاکستان معمولاً از مسير زاهدان عبور می کنند.
منابع موثق آلمانی مرتبط با دادگاه گفتند که اين محاکمه وجود يک شبکه گسترده تروريستی از اعضای القاعده، رژيم ايران و ديگر گروه های تروريستی فعال در اروپا، افغانستان و پاکستان را فاش کرده است
باندهای قاچاق انسان- نقش وزارت اطلاعات و حزب کمونیست کارگری

در گزارشهای متعدد آمده است که احمد جعفری بعد از افشای شبکه انوش، از هلند به آلمان رفت و صاحب هتل - رستورانی در شهر کلن شد. در آنجا از « حزب کمونیست کارگری » تقاضای عضویت کرد و با در آمیختن شیّادی و مظلوم نمایی اعتماد اعضای حزب و دیگر ایرانیان را جلب نمود. هتل - رستورانش محل جلسات سیاسی گروهها از جمله حزب کمونیست کارگری به رهبری آقای حمید تقوایی شد. تورهایی که از ایران به شهر کلن آلمان می آمدند ، می بایست در آنجا ساکن می شدند. سالهاست که وزارت اطلاعات دارای چندین باند قاچاق انسان به خارج کشور ، از جمله اروپاست. این باندها علاوه بر اینکه از طریق قاچاق انسان پول کلانی به جیب می زنند، می توانند بر تعداد « مزاحم‌ها » و بیکارانِ گریبانگیر در ایران بکاهند. مهمتر از آن اینکه ، این باندها می توانند با داشتن اطلاعات کامل از افرادی که خود خارج کرده‌اند ، آنها را در خارج کشور تحت کنترل داشته باشند و حتی از طریق آنها اطلاعات جریانات سیاسی را هم بدست آورند. احمد جعفری در سالهای اخیر عضو یکی از این باندها هم بوده است.
* پرونده شبکه جاسوسی انوش و باند مزدور کریم حقی منیع در این سالها جریان داشته و دارد. اعضای این شبکه و باند، هیچگاه از شعاع دید سازمانهای ضد جاسوسی و شاید هم پلیس امنیت داخلی کشورهای اروپایی دور نبودند. پلیس آلمان که از ابتدا این هتل - رستوران را زیر نظر داشت ، سر انجام وارد هتل - رستوران شد و همه اسناد و مدارک را با خود برد. لازم به ذکر است که پلیس حتی سراغ مدارکی که در زیر زمین خانه دیگران مخفی شده بود تا در صورت لو رفتن هتل – رستوران در امان بماند هم رفت و آنها را با خود برد. هر چند احمد الان آزاد است اما تابعیتش پس گرفته شده و تنها شانس ماندن او در آلمان ، قانون الحاق خانواده است. او دارای فرزندی است که در آلمان به دنیا آمده و مادر فرزندش هم در جرم دخیل نیست. طبق قانون آلمان، او هیچوقت نمی تواند تابعیت‌اش را پس بگیرد اما می تواند برای سرپرستی فرزندش اقامت دریافت کند. شاید بپرسید که پس تلاش رژیم برای متوقف کردن این پرونده چیست ! رژیم وحشت دارد که پلیس آلمان او را خطری برای امنیت کشور و ایرانیان مقیم آلمان تشخیص دهد. اگر چنین شود ، قانون الحاق خانواده هم نمی تواند به او کمک کند و آنگاه او دستگیر و به ایران بر گردانده می شود.
دادگستری آلمان روز دهم ماه مه را برای روز دادگاه اعلام کرده تا موضوع دیگری مورد بررسی قرار گیرد اما دادگاه بعدی که به احتمال قریب به یقین قبل از تعطیلات تابستانی تشکیل می شود ، دادگاه کُلِ افراد این باند است که در واقع علاوه بر جاسوسی ، قاچاق انسان توسط وزارت اطلاعات را بررسی می کند. تا کنون افراد زیادی از این شبکه دستگیر و موقتاً تا روز دادگاه آزاد شدند که در بین‌شان پلیس ایرانی تبار در قسمت اتباع خارجی هم دیده می شود
به خوبی می دانیم که کعبه، جایگاه بت های تازیان بود و تازیان هنگامی که طواف کعبه می کردند (دور بت کده می گشتند) برای شفاعت جویی از بت ها بود.
این یکی از رسوم دوران جاهلیت تازیان بود که دقیقا همین رسم وارد اسلام شد.سه بُت بزرگ در خانه کعبه، العُزی (عُزا) و اللات (لات) و المنات (منات) نام داشتند که هم اکنون بت اللات در گوشه ای از دیوار خانه ی کعبه بصورت سنگ سیاه (حجر الاسود) جای گرفته است.
پدر محمد بت اللات (یا الله) را می پرستیده و همانگونه که از نامش پیداست، عبدالله یعنی برده ی بت الله و پیشتر بصورت عبداالات بوده است و در زبان تازی گاهی ( ه ) و ( ة ) به یکدیگر دگرگون می شوند، بنابراین سنگ سیاه تکه ای از بت الله (اللات) می باشد که از سال ها پیش از تازیان بیابانگرد به یادگار مانده و مسمانان هر ساله برای پرستش بت الله یا لات به سرزمین تازیان می روند و آن را می ستایند، بی آنکه بدانند پروردگار راستین آن چیزی نیست که در صحرای عربستان در پی آن می گردند.
از آداب و رسوم تازیان دوران جاهلیت این بوده که هر از چند گاهی حیوانات و گاه فرزندان خود را به پای آن بت ها (خدایان دروغین) قربانی می کردند و خون و خونریزی براه می انداختند.
همانگونه که می دانید تازیان فرزندان پسر را بیشتر از فرزندان دختر دوست می دارند و نمونه های آشکار آن زنده به گور کردن دختران تازیان دوران جاهلیت، کتک زدن خانم ها و .... (در صورتی که در ایران ما خانم ها به پادشاهی ایران می رسیدند و در آیین راستین ما ایرانیان (زرتشت) زن و مرد یکسانند.
در این هنگام « عبدالمطلّب » ( برده ی بت مُطلّّّب: پدر بزرگ حضرت محمد) نذر کرده بود که اگر ده فرزند پسر به دنیا بیاورد، یکی از آنان را سر می برد و فدای بت اللات می کند ( !! ) و چون ده پسر به دنیا آورد میانشان رای زد که کدامیک را سر ببرد و رای به نام « عبدالله » (پدر حضرت محمد) در آمد. دست عبدالله را گرفت و به کعبه (بت کده) برد که او را سر ببرد.
خانواده ی عبدالمطلب از جایگاه های خود برخاستند و گفتند: یا عبدالمطلب (ای برده ی بت مطلب) ماذا تفعل؟ (چکار می کنی؟)پاسخ داد: او را سر می برم! قریشیان و فرزندان « عبدالمطلب » گفتند: نباید او را سر ببری ... بنابراین ده شتر به او دادند تا به جای « عبدالله » سر بریده شود »
( تاریخ طبری صفحه ی 796(
واقعا جای تفکر است!!؟ که حتی پدر پیامبر اسلام هم از قربانیان نجات یافته ی بت های قریش باشد؟!
اما امروز نیز پس از سالها میلیون ها مسلمان از سراسر دنیا برای چرخیدن به دور این بتخانه (طواف) و پرستش آن میلیاردها دلار به صندوق عربستان سعودی می ریزند و در روزگاران قدیم نیز چون امروز، بتخانه ی کعبه (بت کده ی مکعب شکل) درآمد هنگفتی برای متولیان آن می آورده است.

ای قوم به حج رفته کجایید؟
معشوق همین جاست بیایید
در وادی سرگشته شما در چه هوایید؟
طبق آمار بانک جهاني در سال 2008 درآمد کشور عربستان از توريسم يا به زبان ساده از : دکان زيارت مسلمين خانه کعبه معادل مبلغ 29.865.000.000.-دلار يا قريب سي ميليارد دلار بوده است.

زائرين ايراني که بصورت تمتع ويا عمره در همان سال به مکه رفته اند 1.937.000 نفر بوده اند که مجموعا مبلغ 4.879.000.000 دلار يا بعبارتي قريب به مبلغ پنج ميليارد دلار درآمد تقديم اقتصاد پادشاهان عربستان کرده اند و در ميان تمام کشورهاي اسلامي مقام اول را به خود اختصاص داده اند.

نظر باينکه هواپيمائي جمهوري اسلامي قدرت جابجائي اين همه زائر را نداشته است شرکت هواپيمائي عربستان قريب به 54 درصد از زائران ايراني را به خود اختصاص داده است....

طبق گزارش مقامات ديپلماتيک ايران در سال 2008 ماموران کشور عربستان بدترين و توهين آميز ترين رفتار را با زوار ايراني داشته اند و ايران از لحاظ توهين ماموران عربستان مقام اول را به خود اختصاص داده است.

علماي عربستان در همان سال فتوي صادر کرده اند که ايرانيان شيعه کافر هستند.

طبق يک گزارش ديپلماتيک ديگر زائران ايراني ناخواسته ترين و منفورترين خارجي ها در عربستان محسوب مي شده اند.

با يک حساب سرانگشتي بوسيله پولي که ايرانيان سالانه به عربستان (دشمن شيعه ايراني) تقديم مي کنند مي توان تعداد 170.000 مسکن روستائي احداث کرد...
يا ميتوان 714.286 فرصت شغلي کشاورزي يا 200.000 فرصت شغلي صنعتي براي جوانان ايجاد کرد
يا ميتوان10.000.000.000 متر مربع ساختمان مدرسه و ورزشي در کشور ايجاد کرد
ويا ميتوان با پول حجاج دوسال يک پالايشگاه سوپر مدرن با ظرفيت 75000 بشکه احداث کرد
ويا با پول پنج سال حجاج ميتوان ايران را به صادر کننده بنزين مبدل ساخت و ديگر براي واردات بنزين محتاج اعراب نبود....

اما افسوس که با پول حجاج ايراني قمارخانه هاي فرانسه توسط شاهزادگان عربستان که انحصار بيزنس حج را در اختيار دارند آباد ميشود.....و تا رسيدن ايرانيان مسلمان به مرحله فکرکردن در بهينه هزينه کردن پول براي نزديکي به خدا راه بسيار درازي در پيش است