۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

آتاتورک معلم اخلاق بود یا رضا شاه بزرگ ؟


آتاتورک معلم اخلاق بود یا رضا شاه بزرگ ؟

ملتِ ایران همیشه یک مشکلِ بنیانی داشته‌اند، اینکه مسئله‌ی فلسفه و خردگرائی به مفهوم درست هیچگاه بین ایرانیان باب نبوده. به گویشی دیگر،  ما دست کم پس از اسلام یک روشنفکر و فیلسوف شهیر و مشکل‌گشای جامعه که گفتارش در پندار ملت ایران نهادینه شده باشد،  نداشته‌ایم.

مشکل امروز ما در همین « نبود یک پیشینه‌ی ذات منطق‌گرا در پندار مردم» برای مراجعه‌ی ایرانیان به منظور یک وحدت فکری برای عبور از تنگناهای اجتماعی و تاریخی است.  همین کمبود باعث شده که ما هیچ قانونمندیِ درستی برای گفتار و افکار و کردارهای اجتماعی و انسانی خود در یکهزاروپانصد سال گذشته، به نام " ایرانی" نداشته باشیم.



گزارشی از گفتگویِ بهرام مشیری بدست من رسید که دیدگاهی بسیار دگرگونه و ناآگاهانه از برابریِ دو شخصیت بزرگ تاریخ ارائه میدهد که از دیدن آن بسیار متاثر شدم. آنچه مسلم هست، با اینگونه برابری‌ها از شخصیت رضا شاه بزرگ و کمال آتاتورک توسط افرادی ناشایست و روشنفکرنما که از بد روزگار پشت دوربین تلویزیونها نشسته‌‍‌اند، ما می‌توانیم به ژرفایِ تاریک اندیشی و پس‌ماندگیِ فرهنگیِ جامعه‌ی خود پی‌ببریم. رضا شاه بزرگ مردی بود که در اقدامی دلاورانه و کمیاب در تاریخ، انتقال قدرت از سلسله قاجار به سلسله پهلوی را  انجام داد، بدون اینکه قطره‌ای خون به ناحق ریخته شده باشد، بدون آزار یا از بین بردن خاندان قاجار، بدون اینکه فرهیختگان قاجار را با توجه به دشمنی ذاتی که با او داشتند، و طبیعتا مشکلی جدی برای وی بودند،

به گوشه نشینی و انزوا وادار‌ کند، که بالعکس از آنها درخواست کرده بود تا در اداره و پیشرفت ایران در کنار وی باشند و دیدیم که تا میانه‌ی دوران پادشاهی شاهنشاه آریامهر (پهلوی دوم)،  قاجارها با همه سنگ اندازی‌ها در برابر اقدامات ایران‌ساز پهلوی، از ارکان حکومت وقت بوده‌اند.

بگذریم که بخاطر همین فرهنگ سیاسی و بلندنظری رضا شاه بزرگ بود، که پس‌ماندگان حکومت قاجار دوباره در بین مردم ریشه دواندند، از پس آنها مذهب‌گرایان تندرو و خرافاتی فرصت یافته و به گسترش شبکه مساجد، تقویت حوزه‌های علمیه، تولید امامزاده‌های گوناگون، و برگزاری مراسم مذهبی برای شستشوی مغزی و دگرگونی افکار فرزندان کشور در جلسات روضه خوانی پرداختند.

یک بار دیگر اسلام ناب محمدی دست‌پخت دولت فخیمه‌ی انگلستان بجای فرهنگ پرافتخار زرتشت و کورش بزرگ در کشور ما ریشه دواند و آخوندهای حوزه‌ی علمیه لندن کنترل شبکه مساجد، بازار و امامزاده‌های کشور را بدست گرفتند و با سوء استفاده از ناآگاهی مردم، یورشِ قادسیه‌ی دوم را تدارک دیدند و دیدیم که در پایان،  حکومت پهلوی با توطئه گوادالوپ به بن بست سیاسی رسید، پادشاه ایران ناگزیر به ترک کشور شد و ایران بدست مزدوران بیگانه به ایرانستان تبدیل گردید.

ولی هدف من از این نوشتار، نوع نگاه دموکرات منشانه‌ی رضا شاه بزرگ است که بنا به سفارش دولت انگلستان و خوش خدمتی خودفروختگان ایرانی‌نما، او را رضاخان قلدر نامیدند، چرا که رضا شاه بزرگ فقط در برابر خواسته‌های نابجای دولت فخیمه قلدری بخرج داده بود، نه در برابر ملت ایران !!.

در آنسوی رضا شاه بزرگ، کمال آتاتورک شخصی بود که قدرتش به عنوان یک ارتشی با نسل‌کشیِ ارامنه شکل گرفت و خود را با سرکوب کُردهای ترکیه به ملت شناساند و با دستگیری و کشتار گسترده‌ی مخالفانش، قدرتش را ثبت تاریخ کرد.

ولی می‌بینیم که ملت ترکیه  با خردمندی حاصل از بینشی ملی میهنی،  نه اینکه با شعارهای ایدئولوژیک جهان وطنی!!  کمال آتاتورک را تبدیل به پدر ترکیه و یک قهرمان ملی کردند.

در این وب سایت به گزارش بهرام مشیری توجه کنید:


آقای بهرام مشیری می گوید: آتاتورک معلم اخلاق بود!!! و رضا شاه نبود !!!

به مقایسه‌ی این دو شخصیت تاریخ بخوبی گوش فرا دهید و خودتان داوری کنید، که نیاز به توضیح ندارد. به گمانم آقای بهرام مشیری خود را اولترا دموکرات و روشنفکر می‌داند، ولی این بیچاره آنقدر خودباخته و از رویدادهای درست تاریخ بدور است که بنیانهای  ارزشمدار انسانی را زیر پا میگذارد .

همان ارزشهائیکه هر انسان خردمند و آگاه با خواندن این رویدادهای تاریخی،  اینچنین تاریخ کشورش و مردان بزرگ و ایران‌ساز را ، به یک فرد متهم به نسل‌کشی و خشونت افسارگسیخته ( کمال آتاتورک ) نمی‌فروشد تا چه رسد به اینکه با بی‌توجهی تمام ، از خودبیگانگی و افسارگسیختگی خودش را پشت دوربین تلویزیونهای آنچنانی لوس‌آنجلس بیان کند،  که باید به حال خودمان گـریه کنیم.


بـرای آگاهـی هم میهنان باید بگـویم که کمال آتاتورک مردی مغـرور، یک جنگجوی ارتشـی و بسیار متعصب بود. ولـی در هنگام بازدیدِ رضـا شـاه بـزرگ از ترکیـه، کمال آتاتورک رضا شاه بزرگ را به صبحگاه مرکز فرماندهی ارتش ترکیه دعوت می‌کند و در آنجا یک فرمان نظامی صادر می‌کند که ثبت تاریخ است و اسناد این فرمان امروزه در موزه‌ی توپ‌قاپی، در شهر استانبول نگهداری می‌شود.

فرمان آتاتورک به نظامیان ترکیه چنین بوده است:

" ای سربازان ترک شما در مقابل هیچ‌کس به هیچ عنوان حق زانو زدن ندارید ولی من به شما فرمان می‌دهم که در برابر شاهنشاه بزرگ ایرانزمین زانو بزنید."  که در آن هنـگام بجز خود آتاتورک، تمام یگـانها، افسران ارشـد و ژنرالهـای ارتش ترکیـه در پیشگاه رضـا شـاه بـزرگ زانـو می‌زنند.



امیدوارم که آقای بهرام مشیری نیز این پیام را دریافت و با دقت بخوانند.



در اینجا باده می‌نوشی در آنجا خرقه می‌پوشی!، چرا بیهوده می‌کوشی؟
در اینجا مردم آزاری در آنجا از گنه عاری!،
 نمی دانم چه پنداری؟!
به میهن همدم و همسایه ات در رنج و بیماری!

تو در آنجا به  پیکاری که پنداری!

چه پیکاری که جز ایران و پرچم از کفت بردن نمی‌داند؟! چه پیکاری؟

چه می‌گوئی به دنبال چه  می‌گردی؟  که حیران و پریشانی ؟

به پندارم خرد گم کرده‌ای هستی که خود از آن نمی‌دانی !

به پندارم خرد گم کرده‌ای هستی که خود از آن نمی‌دانی !





دکترنوشیروان حاتم

بنیاد ایرانبانان

18 تیر 2570  شاهنشاهی | 9  جولای 2011  میلادی

هیچ نظری موجود نیست: