ایمان
مشترک همهی ما یعنی ایران
آژانسهای ﺧﺒﺮي واﺷﻨﮕﺘﻦ روزهای ﻧﻬﻢ و دﻫﻢ ژاﻧﻮﻳﻪ سالِ 1979
ﮔﺰارش داده ﺑﻮدﻧﺪ: "دوﻟﺖ آﻣﺮﻳﻜﺎ از ﻃﺮﻳﻖ وﻳﻠﻴﺎم ﺳﻮﻟﻴﻮان ﺳﻔﻴﺮ اﻳﻦ ﻛﺸﻮر در ﺗﻬﺮان
از ﻗﻮلِ ﺟﻴﻤﻲ ﻛﺎرﺗﺮ ﺑﻪ ﭘﺎدﺷﺎه اﻳﺮان
اﻧﺪرز داده ﺑـﻮد، ﺑﻪ ﻣﺼﻠﺤﺖ اوﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﺮان را ﺗﺮك ﮔﻮﻳﺪ".
ﻳﻮﻧﺎﻳﺘﺪﭘﺮس از ﻃﺮف دﻳﻮﻳﺪ ﻧﻴﻮﺳﺎم، ﻣﻌﺎون وزارت اﻣﻮر ﺧﺎرﺟﻪ
آﻣﺮﻳﻜﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮد: "اﮔﺮ ﭘﺎدﺷﺎه اﻳﺮان ﻛﺸﻮرش را ﺗﺮك ﻛﻨﺪ، راه ﺑﺎزﮔﺸﺖ او ﻏﻴﺮ ﻣﻤﻜﻦ
اﺳﺖ".
ﻓﺮاﻧﺲﭘﺮس در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮد:
"ﺑﻪ
ﻧﻈﺮ ﻣﻘﺎﻣﺎت ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮﻧﺪه آﻣﺮﻳﻜﺎيي، اداﻣﻪ
ﺣﻀﻮر ﭘﺎدﺷﺎه در اﻳﺮان ﻣﺎﻧﻊ ﺑﺮﻗﺮاري آراﻣﺶ در اﻳﻦ ﻛﺸﻮر ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد و ﻟﺬا ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﺮان را ﺗﺮك ﮔﻮﻳﺪ".
در ﻧﻬﺎﻳﺖ شاهنشاه آریامهر، ﺑﺎ دﺳﻴﺴﻪی ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ و ﻃﺮح و
اﺟﺮاي ﻳﻚ ﻋﻮامﻓﺮﻳﺒﻲ ﻣﻠﻲ
ﺑﻨﺎم ﻛﻮدﺗﺎي 57
ﻛﺸﻮرش را ﺗﺮك ﻛﺮد و ﻏﺎرﺗﮕﺮان و ﭼﭙﺎوﻟﮕﺮان ﺑﻪ آرزوﻫﺎي ﻧﻨﮕﻴﻦ ﺧﻮد رﺳﻴﺪﻧﺪ و ﻃﻲ 28 ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻛﺎرﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮنآﻟﻮدي
را به دستِ ﻧﺎﺟﻤﻬﻮري اﻧﻴﺮان اﺳﻼﻣﻲ ﺑﻪ ﻣﻠﺖ اﻳﺮان ﺗﺤﻤﻴﻞ ﻛﺮدهاﻧﺪ. لازم است که به
اﻓﺘﺨﺎرات و ﻛﺎرﻧﺎﻣﻪ ﻧﻨﮕﻴﻦ ﺣﻜﻮﻣﺖ آﺧﻮﻧﺪي در اﻳـﺮان ﺑﻪ ﺳﺮﻛﺮدﮔﻲ آﻣﺮﻳﻜﺎ و اﻧﮕﻠﻴﺲ ﻛﻪ
ﻛﻔﺘﺎرﻫﺎي اروﭘﺎﺋﻲ و روﺳﻲ را ﻧﻴﺰ به دنبالِ ﺧﻮد داﺷﺘﻨﺪ اﺷﺎره ﻛﻨﻢ.
ﻫﻔﺖ ﻣﻴﻠﻴـﻮن ﻓﺮاري و آواره از وﻃﻦ، 2 ﻣﻴﻠﻴﻮن ﻛﺸﺘﻪ و ﻣﺠﺮوح ﺟﻨﮓ
ﺗﺤﻤﻴﻠـﻲ،
ﻧﻴﻢ ﻣﻴﻠﻴﻮن اﻋﺪاﻣﻲ در 28
ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ، 10 ﻣﻴﻠﻴﻮن ﻣﻌﺘﺎد و ﺑﻲﺧﺎﻧﻤﺎن، ﻳﻚ ﻣﻴﻠﻴﻮن روﺳﭙﻲ و ﻓﺮزﻧﺪان ﺑﻪ ﻓﺴﺎد
ﻛﺸﻴﺪه ﺷﺪهی ﻣﻠﺖ اﻳﺮان، ﻣﻴﻠﻴﺎدﻫﺎ دﻻر ﻫﺰﻳﻨﻪی ﺟﻨﮓِ ﺗﺤﻤﻴﻠﻲ، ﻣﻴﻠﻴﺎردﻫﺎ دﻻر ﻫﺰﻳﻨﻪی
ﺳﺎزﻣﺎﻧﻬﺎي ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ و ﺧﺮاﻓﻪﭘﺮدازي، ﻣﻴﻠﻴﺎردﻫﺎ دﻻر دزدي و ﺳﺮازﻳﺮ ﻛﺮدن ﺗﻪﻣﺎﻧﺪهی
ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﻫﺎي ﻣﻠﻲِ ﻣﺮدمِ ستمدیدهی اﻳﺮان ﺑﻪ ﺟﻴﺐ ﻛﻤﭙﺎﻧﻴﻬﺎ و ﺟﻨﺎیتکارانِ داﺧﻠﻲ و
ﺧﺎرﺟﻲ، و در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻣﻠﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﻘﺮ ﻛﺸﻴﺪه
ﺷﺪهاﻧﺪ و اﻛﺜﺮ آﻧﻬﺎ زﻳﺮ ﺧﻂِ ﻓﻘﺮ به سر ﻣﻲﺑﺮﻧـﺪ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺣﺮﻛﺖ و ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﺮدم اﺣﺴﺎس ﺧﻄﺮ ﻛﺮدﻧﺪ، ﻃﺮح
ﻛﻼﻫﺒﺮداري
و به خاک ﺳﭙﺮده ﺷﺪه ﺷﻴﺎدان ﻟﻮسآﻧﺠﻠﺲ را ﻛﻪ ﺑﺎ سوءاﺳﺘﻔﺎده
از واژهی رﻓﺮاﻧﺪم و ﺑﺎ ﻣﻴﻠﻴﻮﻧﻬﺎ دﻻر ﭘﻮل به سرقت رﻓﺘﻪی ﻣﻠﺖ اﻳﺮان ﻃﺮاﺣﻲ و راهاﻧﺪازي
ﺷﺪه ﺑﻮد، به وسیلهی ﻣﺰدوران و ﻻﺑﻴﺴﺘﻬﺎي جمهوری اسلامی در ﻟﻮسآﻧﺠﻠﺲ ﺑﺮاي ﻓﺮﻳﺐ
ﻣﺮدم وارد ﻣﻴﺪان ﻛﺮدﻧﺪ. ﻣﺰدوراﻧﻴﻜﻪ ﺑﻪ ﻛﻤﻚ رژﻳﻢ ﺷﺘﺎﻓﺘﻪ و ﻣﻲﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﺑﻪ اﺻﻄﻼح ﺗﻐﻴﻴﺮ
ﻗﺎﻧﻮن ِاﺳﺎﺳﻲ را ﺑﻪ رﻓﺮاﻧﺪوم ﺑﮕﺬارﻧﺪ.
ﻳﻜﻲ ﻧﻴﺎﻣﺪ از اﻳﻦ ﻫﻔﺖ ﺧﻄهای واﻣﺎﻧﺪهی ﺗﺎرﻳﺦ ﺑﭙﺮﺳـﺪ ﻛﻪ
ﻛﺪام رﻓﺮاﻧﺪوم؟
ﻣﮕﺮ ﻗﺎﻧﻮنِ اﺳﺎﺳﻲ (ﺟﻨﺎﻳﺘﻨﺎﻣﻪی) ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﻲ ﺑﺎ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ
آراء ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻧﻮﺷﺘﻪ و ﺗﻜﻤﻴﻞ ﺷﺪه ﺑﻮد ﻛﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮش ﻧﻴﺎر ﺑﻪ رﻓﺮاﻧﺪم و ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ آراء
ﻋﻤﻮﻣﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟ به فرضِ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﻧﺪِ ﺷﻴﺎﻃﻴﻦ، ﺗﻮاﻧﺴﺘﻴﺪ ﻣﺮدم را ﻓﺮﻳﺐ داده و ﻛﻼهِ
گشادِ دﻳﮕﺮي بر ﺳﺮ اﻳﻦ ﻣﻠﺖ ﺳﺘﻤﺪﻳﺪه بگذارید و ﻗﺎﻧﻮن ِاﺳﺎﺳﻲ آﺧﻮﻧﺪي را ﻫﻢ ﺗﻐﻴﻴﺮ
دادﻳﺪ! ﻛﺪام ﻧﻴﺮوي اﺟﺮاﺋﻲ رژﻳﻢ آﺧﻮﻧﺪي ﻣﺠﺮي اﻳﻦ ﻗﺎﻧﻮن ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد؟ داﻳﻨﺎﺳﻮرﻫﺎي عصر
حجر ﺷﻮراي ﻧﮕﻬﺒﺎن و ﻳﺎ جنایتکارانِ اﺳﺘﺒﻞ اﺳﻼﻣﻲ؟
اﻳﻦ ﺷﻴﺎدان ﺑﺮﻋﻜﺲِ ﻣﻔﻬﻮم واژهی رﻓﺮاﻧﺪوم، ﺧﻮدﺷﺎن به جایِ
ﻣﻠﺖ راي داده و رژﻳﻢ را اﻧﺘﺨﺎب ﻛﺮده ﺑﻮدﻧﺪ و ﻫﺮ ﻛﺠﺎ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺟﻴﺒﺸﺎن ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺪون
ﻧﻈﺮ ﻣﺮدم ﻧﻴﺰ اﻗﺪام ﻣﻲکنند. اﻳﻨﻬﺎ ﻣﻲﺧواستند ﻛﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻓﺮﻳﺐ و ﻧﻴﺮﻧﮓ، ﻣﺮدم را ﺑﻪ
ﭘﺎي ﺻﻨﺪوﻗﻬﺎي راي ﺑﺒﺮﻧﺪ و رژﻳﻢ را ﺑﻪ آﺧﺮﻳﻦ آرزوﻳﺶ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ.
ﻧﺎم ﻧﻨﮕﻴﻦ ﻫﻤﻪ اﻳﻦ رﻓﺮاﻧﺪومچیها در ﻟﻴﺴﺖِ رایدﻫﻨﺪﮔﺎن در
اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت دوم ﺧﺮدادیها ﺑﺮاي ﺧﺎﺗﻤﻲ ﺛﺒﺖ ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ، و ﺟﺎﻟﺐ اﻳﻨﺠﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺎمِ ﺑﺴﻴﺎري
از ﺟﻤﻬﻮريﺧﻮاﻫﺎن ﻓﺴﻴﻞ ﺷﺪهی چپگرا در این ﻟﻴﺴﺖ دﻳﺪه ﻣﻲﺷﻮد، و ﺑﻴﺸﺘﺮ اﻳﻦ اﻓﺮاد ﺑﻪ
ﺣﻤﺎﻳﺖ از رژﻳﻢ ﺗﻤﺎﻳﻞ دارﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ اﻳﺮان و ﺗﻤﺎﻣﻴﺖ ارﺿﻲ آن.
اﻳﻦ ﻣﻌﻠﻮﻻن ﻣﻐﺰي ﻫﻨﻮز ﻧﻤﻲداﻧﻨﺪ ﻛﻪ به دنبالِ ﭼﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ و در
ﻧﻬﺎﻳﺖ رژﻳﻢ آﺧﻮﻧﺪي را ﺑﺮ ﭘﺎدﺷﺎﻫﻲ ﻳﺎ ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﻣﻠّﻲ دﻳﮕﺮي ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻣﻲدﻫﻨﺪ و ﺧﻮد را ﺑﻪ
اﺳﻼم ﻣﺎرﻛﺴﻴﺴﺘﻲ و ﻟﻨﻴﻦ ﻧﺰدﻳﻜﺘﺮ از ﻓـﺮدوﺳﻲ و ﺧﻴﺎم ﻣﻲداﻧﻨﺪ و دﺳﺖ در دﺳﺖ ﻣﺰدوران
ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪهی رژﻳﻢ آﺧﻮﻧﺪي ﻣﺨﻠﻮط ﻋﺠﻴﺐ ﻏﺮﻳﺒﻲ ﺷﺪهاﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻧﺎﻣﻲ به جز ﺣﺮاﻣﺰاده
ﻻﻳﻖ آﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺖ.
اﻳﻦ ﺧﻮدﻓﺮوﺧﺘﮕﺎن ﺑﻲﺧﺒﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﭘﺎﻳﻪﻫﺎي آن ﻛﻮه ﻳﺨﻲ زﻳﺮ ﭘﺎﻳﺸﺎن
ذوب ﺷﺪه، و ﻫﻨﻮز ﻫﻢ ﻣﺸﻐﻮل وﻟﺨﺮﺟﻲ ﭘﻮﻟﻬﺎي
ﺑﻲﺣﺴﺎب و ﻛﺘﺎب از ﺟﻴﺐ ﻣﻠﺖ اﻳﺮان ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻴﺮوﻫﺎي ﻣﺒﺎرز را ﺑﻪ ﺳﺮدرﮔﻤﻲ و ﮔﻤﺮاﻫﻲ بکشند
و ﺗﻪﻣﺎﻧﺪهی ﺳﺮﻣﺎﻳﻪی ﻣﻠﺖ اﻳﺮان را ﺑﻪ ﺟﻴﺐ ﺷﺮﻛﺘﻬﺎي ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ ﺑﺮﻳﺰﻧﺪ.
ﺷﺮﻛﺘﻬﺎي ﭼﻨﺪﻣﻠﻴﺘﻲِ ﺧﻮﻧﺨﻮاري ﻛﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ اﻳﺮان را ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻳﻚ
ﮔﺎو ﺷﻴﺮده دوﺷﻴﺪهاﻧﺪ، ﺑﻠﻜﻪ رﺿﺎﻳﺖ ﻧﺪاده و ﻣﻲﺧﻮاﻫﻨﺪ ﮔﺎوآﻫﻦ ﺑﻪ ﮔﺮدن اﻳﻦ ﻣﻠﺖ
اﻧﺪاﺧﺘﻪ و آﺷﻴﺎﻧﻪی آﻧﻬﺎ را ﺷﺨﻢ ﺑﺰﻧﻨﺪ. ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﺰدوران رﻓﺮاﻧﺪوﻣﭽﻲ و
ﺳﺎﻳﺮ ﮔﺮوهﻫﺎي ﺣﺎﻣﻲ ﭼﭙﺎوﻟﮕﺮان زﻳﺮ ﭼﺮخ ﺑﺰرگ ﺟﻨﺒﺶ رﻫﺎﺋﻲ ﻣﻠﺖ اﻳﺮان ﻛﻪ در ﺣﺮﻛﺖ اﺳﺖ ﭘَﺸﻴﺰي
ارزش ﻧﺪارﻧﺪ و ﻫﻤﮕﻲ ﻟﻪ و ﻟﻮرده ﺧﻮاﻫﻨﺪ شد.
و اﻣﺎ این روزها وﻃﻦﻓﺮوﺷﺎن رﻓﺮاﻧﺪﻣﭽـﻲ ﺳﺎﺑﻖ دﺳﺘﻪﻫﺎي ﺳﻴﻨﻪزﻧﻲ
به راه اﻧﺪاﺧﺘﻪ و ﺑﺎ ﻋﻠﻤﺪاري اﻛﺒﺮ ﮔﻨﺠﻲ و ﻓﺨﺮ آورﻫﺎ، ﺑﺮاي ﻗﺪرداﻧﻲ از اﻧﺪرزِ ﻧﻨﮕﻴﻦ
ﺟﻴﻤﻲ ﻛﺎرﺗﺮ ﺑﻪ ﭘﺎدﺷﺎه ایران، دوﺑﺎره ﭘﺎي او را ﺑﻪ ﻣﻴﺎن ﻛﺸﻴﺪهاﻧﺪ و در آرزوي
درﻳﺎﻓﺖ اﻧﺪرزِ دﻳﮕﺮي، ﮔﺎﻫﻲ او را ﺑﺮاي ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت و ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺟﻨﺎﻳﺘﻨﺎﻣﻪی
اﺳﻼﻣﻲ ﻛﺎﻧﺪﻳﺪا ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، و ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺮاي ﭘﺎ درﻣﻴﺎﻧﻲ ﺑﻴﻦ دوﻟﺖ آﻣﺮﻳﻜﺎ و آدﻣﺨﻮاران ﻧﺎﺟﻤﻬﻮري
اﻧﻴﺮان اﺳﻼﻣﻲ. اﻳﻦ ﺧﻮد ﻓﺮوﺧﺘﮕﺎنِ, ﭘﺲ از ﮔﺬﺷﺖ 28
ﺳﺎل ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎي اﻧﺪرز ﺟﻴﻤﻲ ﻛﺎرﺗﺮ ﺑﻪ ﭘﺎدﺷﺎه بزرگ اﻳﺮان و ﻋﻮاﻗﺐ آن در ﻛﺸﻮرﻣﺎن
ﻫﻨﻮز ﭘﻲﻧﺒﺮدهاﻧﺪ و در ﺧﻮاب زﻣﺴﺘﺎﻧﻲ ﺧﻮد ﻣﺸﻐﻮل ﺟﻮﻳﺪن ﭘﻨﺒﻪداﻧﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻧﻴﺎﻛﺎﻧﻲ و به گفتهی ﻓـﺮدوﺳﻲ ﺧﺮدِ اﻧﺴﺎﻧﻲ
ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ ﺑﺴﻴﺎر ﺑﺎ ارزش دارد و ﺑﺪون ﺗﺮدﻳﺪ ﺳﺎﺧﺘﻪﻫﺎي دﺳﺖِ ﺑﺸﺮ از ﺑﺮﻛﺖ ﻫﻤﺎن ﺧﺮد و ﻫﻮش
و ذﻛﺎوت اﺳﺖ، اﻣﺎ ﺗﺎ زﻣﺎﻧﻴﻜﻪ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﻓﺮاﻫﻢ ﻧﮕﺮدد ﺗﺎ در آن آزادي اﻧﺪﻳﺸـﻪ و اﻓﻜﺎر
اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﺠﺎل ﺑﺮوز و ﭘﺮورش ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ، داﻧﺶ و داﻧﺸﻤﻨﺪ در ﻣﺤﻴﻂ ﺑﺴﺘﻪ و زﻳﺮ ﻓﺸﺎر ﺧﻔﻘﺎن
ﻧﺎﺷﻲ از ﺑﺎورﻫﺎي ﻣﺬﻫﺒﻲ و ﺧﺮاﻓﺎﺗﻲ ﻣﺤﻜﻮم ﺑﻪ ﻓﻨﺎ اﺳﺖ. از اﻳﻨﺮو ﻳﺎ ﻧﺎﺑﻮد ﻣﻲﺷﻮد و ﻳﺎ
آواره ﺳﺮزﻣﻴﻨﻬﺎي ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ ﻣﻲﮔﺮدد.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻛﺴﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﺮدورزي ﻣﺨﺎﻟﻔﺘﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﮕﺮ
آﻧﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺧﻮد را در ﺟﻬﻞ و ﺑﻲﺧﺒﺮي دﻳﮕﺮان ﻣﻲﺑﻴﻨﻨﺪ. ﭘﺲ به یاد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻛﻪ
ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﺧﺮد و داﻧﺎﺋﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ زﻧﺪﮔﻲ اﺳﺖ و ﺗﻌﻠﻴﻢ و ﺗﺮﺑﻴﺖ اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻓﻘﻂ
ﺑﺮاي زﻧﺪﮔﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺧﻮد زﻧﺪﮔﻴﺴﺖ. ﭘﺲ ﺧﺮد و ﺧﺮدورزي ﺑﻪ ﻳﻚ ﻣﺤﻴﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺧﺮدﭘﺴﻨﺪ
ﻧﻴﺎز دارد!
آﻳﺎ ﻣﺬاﻫﺐ ﺳﺎﻣﻲ و ﻓـﺮزﻧﺪان ﻧﺎﺧﻠﻒ آﻧﻬﺎ اﻳﻦ آزادي اﻧﺪﻳﺸﻪ را
ﺑﻪ ﭘﻴﺮوان ﺧﻮد ﻣﻲدﻫﻨﺪ و ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﻣﺸﻴﺖِ اﻟﻬﻲ را ﭼﻴﺮه ﺑﺮ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ داﻧﺴﺘﻪ و
ﻫﻤﻪ را به سویِ ﺑﻬﺸﺖ و ﺣﻮري و ﻏﻴﺮه ﺣﻮاﻟﻪ
میدهند؟
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﺑﺎ وﺟﻮد این همه خرافاتِ ﻣﺬﻫﺒﻲ در ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺎ
ﺧﺮدﮔﺮاﺋﻲ را ﭘﻴﺸﻪ ﻛﺮد؟
به یاد دارﻳﺪ اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﻋﻘﺐﻣﺎﻧﺪهای را ﻛﻪ ﺑﺪون هیج ﻓﻜﺮ و
اﻧﺪﻳـﺸﻪای فریب آخوندهای شیادرا خوردند و عکس خمینی را در ماه دیدند!!، اﺟﺪاد ﻫﻤﻴﻦ
اﻓﺮاد ﻫﻢ ﺑﺎ ﻫﻤﻴﻦ خوشباوری اﺳﻼم را ﺑﻪ زورِ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻨﺪ. وﻟﻲ اﻣﺮوزه آﻧﻬﺎﺋﻲ ﻛﻪ
ارادﺗﻲ ﻛﻮرﻛﻮراﻧﻪ ﺑﻪ اﺳﻼم دارﻧﺪ و از آن به هر ﺷﻜﻠﻲ ﺳﻮد میبرند، ﺧﻮد را به خواب
زده و از دﻳﺪن آﻧﭽﻪ ﻛﻪ در اﻃﺮاف آﻧﺎن میگذرد ﻏﺎﻓﻞ ﻣﺎﻧﺪهاﻧﺪ و اﻳﻦ ﻛﻮردﻻن روزي ﻧﻪ
ﭼﻨﺪان دور ﻣﻜﺎﻓﺎت اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت اﺣﻤﻘﺎﻧﻪ و ﺟﻨﺎﻳﺎت ﻧﺎﺷﻲ از آن را ﺑﺎ ﻗﻴﻤﺘﻲ ﮔﺰاف ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﭘـﺮداﺧﺖ.
ﻫﻢ ﻣﻴﻬﻨﺎن، ﺣﺎﻛﻤﺎن ﻏﺎرﺗﮕﺮ و ﺿﺪﺑﺸﺮي اﻧﻴﺮان اﺳﻼﻣﻲ ﻛﻪ رﻛﻮرد
ﺟﻨﺎﻳﺘﻜﺎران ﺗﺎرﻳﺦ را ﺷﻜﺴﺘﻪاﻧﺪ، در تلاش هستند ﻛﻪ در آﺧﺮﻳﻦ روزﻫﺎي ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻧﻨﮕﻴﻦ
اﺳﻼﻣﻲ، ﻛﺸﻮر ﻣﺎ را ﺑﻪ ارﺑﺎﺑﺎن ﺧﻮد واﮔﺬار ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ،
وﻟﻲ ﻏﺎﻓﻞ از آﻧﻨﺪ ﻛﻪ اﻣﺮوزه در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻳﻦ ﺧﻮدﻓﺮوﺧﺘﮕﺎن ﻣﻠﺘﻲ ﺑﺎ ﻳﻚ ﭘﺸﺘﻮاﻧﻪی
ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻛﻬﻦ به پا ﺧﺎﺳﺘﻪاﻧﺪ ﺗﺎ ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﺗﻤﺪن ﭘﺮاﻓﺘﺨﺎرِخود را اﺣﻴﺎ کنند.
رزﻣﻨﺪﮔﺎنِ راهِ آزادي، در ﻛﻨﺎر ﻣﻠﺖ ستمدیدهی اﻳﺮان، ﻛﺎر را
ﺑﺮاي اﻫﺪاف ﺷﻮم اﺳﺘﻌﻤﺎر دﺷﻮار ﻛﺮده و ﺧﻮاب را از ﭼﺸﻤﺎنِ ﻣﺰدوران
ﺗﺎزي رﺑﻮدهاﻧﺪ، و در برابرِ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺗﻮﻃﺌﻪﻫﺎي ﺧﻮدﻓﺮوﺧﺘﮕﺎن داﺧﻠﻲ و ﺧﺎرﺟﻲ و ﻏﺎرﺗﮕﺮان
ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ ﺑﺎ ﺗﻤﺎم ﺗﻮان ﺧﻮد اﻳﺴﺘﺎده و به زودی ﭘﺮوﻧﺪهی اﻳﻦ ﺟﻨﺎﻳﺘﻜﺎران را ﺑﻪ
دادﮔﺎه ﻣﻠﻲ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺳﭙﺮد.
ﻫﻢ ﻣﻴﻬﻨﺎن ﮔﺮاﻣﻲ، ﺗﻤﺎم
ﭼﭙﺎوﻟﮕﺮان ﻏﺮﺑﻲ و ﺷﺮﻗﻲ ﺑﺎرِ دیگر ﻣﺘﺤﺪ ﺷﺪهاﻧﺪ ﻛﻪ ﺻﺪايِ آزادﻳﺨﻮاﻫﺎن را به سکوت
ﻛﺸﺎﻧﺪه و ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪهی ﺛﺮوتِ ﻣﻠﻲ ﻣﺎ را ﻏﺎرت ﻛﻨﻨﺪ.
ﺑﻲﺗﻔﺎوﺗﻲ و ﻋﺪمِ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ ﻫﺮ اﻳﺮاﻧﻲ ﻧﻨﮓِ ﺗﺎرﻳﺦ را ﺑﺮاي دﻫﻬﺎ ﺳﺎل دﻳﮕﺮ ﺑﺮاي
ﻓﺮزﻧﺪان ﻣﺎ به دنبال ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ.
به نامِ اﻳﺮان و به نامِ ﻛﻮدﻛﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ در ﻛﻨﺎر
ﺧﻴﺎﺑﺎﻧﻬﺎ از ﮔﺮﻣﺎ و ﺳﺮﻣﺎ ﺟﺎن ﺑﺎﺧﺘﻪاﻧﺪ.
به نامِ جوانانی ﻛﻪ به دار آوﻳﺨﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮﻧـﺪ. به نامِ آن دﺧﺘﺮ
اﻳﺮاﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ ﺗﻦ ﻓﺮوﺷﻲ ﺷﺪه اﺳﺖ. رزﻣﻨﺪﮔﺎنِ راهِ آزادي اﻳﺮان ﺑﺮآﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺳﻘﻒِ
رژﻳﻢ ﺧﻮن و ﺟﻨﺎﻳﺖ را در ﻫﻢ ﻛﻮﺑﻨﺪ و ﻃﺮﺣﻲ ﻧﻮ ﺑﺮاﻧﺪازﻧﺪ و ﺑﺎ اﺳﺘﻘﺮار ﻳﻚ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ
ﭘﺎرﻟﻤﺎﻧﻲ، اﻓﺘﺨﺎرات ﻣﻠﻲ و ﻣﻴﻬﻨﻲ را اﺣﻴﺎ ﻛﻨﻨﺪ، ﻛﻪ ﻛﻤﻚ و ﻫﻤﮕﺎﻣﻲ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ همﻣﻴﻬﻨﺎن
راه رﺳﻴﺪن ﺑﻪ روز آزادي را ﻧﺰدﻳﻜﺘﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛـﺮد.
به پا ﺧﻴﺰﻳﺪ و ﺑﻪ اﻳﻤﺎن ﻣﺸﺘﺮك ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﻳﻌﻨﻲ اﻳﺮان و ﻓﺮﻫﻨﮓ
ﻛﻬﻦ آن ﻣﺘﻜﻲ ﺑﺎﺷﻴﺪ.
ایمان
مشترک همهی ما یعنی ایران
ﭘﺎﻳﻨﺪه اﻳﺮان ـ ﭘﺎﻳﺪار و ﺳﺮ اﻓﺮاز ﺑﺎد ﻣﻠﺖ اﻳﺮان
ﻧﻮﺷﻴﺮوان
ﺑﻨﻴﺎد اﻳﺮاﻧﺒﺎﻧﺎن
18 شهریور 2565
شاهنشاهی | 9 ﺳﭙﺘﺎﻣﺒﺮ 2006 مسیحی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر